چه کسی از ترور سود می برد؟

چهارشنبه 13 ژانویه 2010

ترور استاد علی‌محمدی موجی از ناراحتی و انکار و تأئید را به دنبال داشت. گروهی هم سعی کرده‌اند تا فضا مشوش کنند. اما عقلانی‌ترین شیوه در بررسی هر قتل و اتفاق تروریستی این است که از خود بپرسیم که «چه کسی از این ترور سود می‌برد؟» گزینه‌های محتمل را بررسی می‌کنم:

اول- حکومت:
الآن همه می‌دانند که استاد علی‌محمدی معتقد به ارزشها بود و عضو بسیج اساتید دانشگاه بود. حتی اگر بپذیریم که وی نظریاتی در نقد عملکرد حکومت هم داشته باشد، باز هم توجیه‌پذیر نخواهد بود که حکومت به این دلیل او را به قتل برساند. حتی اگر این شیوه را هم قبول کنیم که حکومت منتقدان خود را بکشد، باز هم نمی‌توان پذیرفت که علی‌محمدی اولین گزینه برای ترور است، تندتر از او در دانشگاه‌های ما هستند و در کمال آزادی به تدریس و فعالیت مشغول‌ند.
ضمن این‌که ایشان همکار دانشگاه‌های نظامی و استراتژیکی همچون دانشگاه امام حسین علیه‌السلام و دانشگاه مالک اشتر است. ضمن این‌که حکومت به تخصص آدم‌هایی مثل او به شدت نیازمند است.

دوم- جنبش سبز:
جنبش سبز انگیزه‌های اندکی برای این ترور می‌تواند داشته باشد، اما باز هم کافی نیست. همچنان که در سایت‌ها و وبلاگ‌هایشان هم می‌نویسند می‌توانند ترور او را به حکومت منسوب کنند و از این راه خود را محق جلوه دهند که استاد سبز دانشگاه تهران ترور شده است. اما آیا این کافی است؟
از طرف دیگر ناامنی و بحران‌آفرینی می‌تواند به سبزها کمک کند، چرا که آرامش مخالف آموزه‌های سبزهاست. اگر گرد و خاک فرو نشیند، حقیقت معلوم می‌شود و این مخالفت با منافع‌شان دارد.

سوم- دشمنان خارجی:
مشاهده سابقه استکبار نشان می‌دهد که دلایلی وجود دارد که امکان انجام این ترور را از سوی آنها تقویت می‌کند. اولین نکته به ناامن کردن فضای ایران برمی‌گردد. استکبار جهانی از این ناامنی برای مقاصد خود بهره‌برداری می‌کند. ایجاد اختلاف و تفرقه می‌تواند خواسته‌های آنها را در فضای جهانی راحت‌تر محقق کند.
ضمن این‌که یکی از مهم‌ترین نقاط حساس نظام اسلامی، رشد علمی و فنی است. دشمن این نکته را درک می‌کند که اگر ایران بتواند در انرژی هسته‌ای به جایی برسد، راه را برای منافع دشمن بسته نگه می‌دارد. به نظرم این انگیزه کافی است برای ‌این‌که دست به این ترور بزنند.
هنوز چند ماه بیشتر از ربوده شدن دانشمند هسته‌ای (شهرام امیری) نگذشته است. وی پس از ربوده شدن توسط رژیم صهیونیستی سعودی به آمریکا تحویل داده شد. پیش از آن نیز سردار علیرضا عسگری در ترکیه ربوده شد و به اسرائیل تحویل داده شد. همچنین باید به مرگ مشکوک یکی دیگر از دانشمندان هسته‌ای (اردشیر حسن‌پور) در سال ۸۵ اشاره کرد.
به موارد فوق این‌موارد را هم اضافه کنید که:
اسرائیل عامل قتل دانشمند اتمی مصری خانم سمیره موسی در آمریکا در سال ۱۹۵۲ بوده است. در دهه ۱۹۶۰ اسرائیل با نفوذ به طرح ساخت موشک در مصر و با وارد کردن جاسوسی آلمانی به نام سکورتسی، توانست این طرح را تخریب کند کما این که موفق شد همین بلا را بر سر کارخانه الرابطه لیبی در آورد. مصر در دهه ۶۰ میلادی کار نوسازی طرح موشک های زمین به زمین را با کمک برخی کارشناسان آلمانی آغاز می کند. اسرائیل برای تخریب آن اقدام کرده و در همین راستا کارشناس آلمانی به نام کروج که در این طرح با مصر همکاری می کرده است برای همیشه ناپدید می شود. دانشمند هسته ای مصر سمیر نجیب در سال ۱۹۶۷ در دیترویت آمریکا توسط اسرائیل به قتل می رسد. اسرائیل عامل قتل دانشمند علوم ارتباطات مصر به نام سعید بدیر در سال ۱۹۸۰ بوده است. در سال ۱۹۸۰ اسرائیل موفق می شود تا «یحیی المشد» یکی از برجسته ترین دانشمندان اتمی مصر که در طرح اتمی عراق فعالیت داشت را در هتل مریدیان پاریس ترور کند. گفته می شود اسرائیل پشت ترور سرتیپ محمد سلیمان یکی از بارزترین چهره های نظامی و امنیتی سوریه در سال ۲۰۰۸ بوده است. برخی از منابع رسانه ای اسرائیل او را مسئول اداره پروژه اتمی سوریه در دیرالزور در شرق این کشور می دانسته اند. (به نقل از تابناک)

شما خود تحلیل کنید که چه کسی انگیزه کافی برای این ترور را داشته است.


۵ دیدگاه

  1. یکی از مردم:

    ۳۰ سال کشتند.
    بهترین مردان و زنان این مرز و بوم را کشتند. نتیجه‌اش بیداری ملت بود.
    به راستی که امام بزرگوارمان فرمود بکشید ما را ملت ما بیدارتر می‌شود.
    آیا ترور رجایی‌ها‘ مطهری‌ها‘ بهشتی‌ها و … انقلاب را نابود کرد؟! نه انقلاب استوارتر شد. حالا هم ترور دانشمندان ما مردان ما را بر رشد علمی ایران زمین استوارتر می‌کند.
    پاینده‌ باد ایران اسلامی

  2. amir:

    منبر رفته اید؟!
    قضیه ساده تر است. آن مرحوم دانشمند هسته ای ما که استکبار بخواهد ترورش کند نبود. همین!
    سازمان انرژی اتمی: دکتر علیمحمدی استخدام ما نبود.
    دکتر شیرزاد٬ دوست نزدیک ایشان: زمینه های کاری و پژوهشی اش همان طور که گفتم بسیار متنوع بود اما به یاد نداردم در زمینه های مرتبط با هسته ای کار پژوهشی کرده باشد. البته او هم مثل همه ی ما از مبانی مسایل هسته ای سر در می آورد و می توانست اظهار نظر کند، اما به معنای کسی که کار پژوهشی هسته ای کرده باشد نمی توان او را دانشمند هسته ای نامید.

  3. حسن:

    ببین عزیز دلم

    شما سعی نکن که بخوای جوانب یه اتفاق رو تحلیل کنی چون نمی تونی.
    کاملا مشخصه که در مورد حکومت از بیخ بریدی انداختی دور و اصلا منکر شدی که حکومت هم نفعی می بره.

    همون قربون صدقه حکومت برو برای ما و تو بسه. خودمون می فهمیم چته.

  4. ghasem:

    پیرو کامنت گذار بالایی باید عرض کنم علاوه بر اینکه ایشان ربطی به مسایل هسته ای نداشتندطرفدار سر سخت جنبش سبز هم بودند و طبق اظهارات خانواده شان ۲ روز قبل از ترور از طرف وزارت اطلاعات کامپیوتر و مدارک ایشان ثبت و ظبط شده بود. جالب بود که وزارت اطلاعات بلافاصله بعد از ترور این کار را به انجمن پادشاهی (اصلا کسی در مورد این انجمن چیزی میدونه؟) نسبت داد بدون هیچ بررسی و ۱ روز بعد هم فردی به نمایندگی از این انجمن قضیه را تکذیب کرد.
    حالا با توجه به این مسایل یه بار دیگه تحلیل خودتو بخون بخون چقدر با عقل میخونه؟ شما واقعا از این مسایل خبر نداری یا خودت را به اون راه زدی عمو؟

  5. شهروند درجه 2:

    سلام همسنگر!
    لینک شدید…
    اگر مایل بودید لینکمان کنید…

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*