بیانیه وبلاگنویسان در محکومیت اهانت به امام خمینی (ره) و وقایع اخیر
بسم الله الرحمن الرحیم
فتنهها با تلخی ِ خواستهها وارد میشوند و خونهای تازه را میدوشند، نشانههای دین را خراب، و یقین را از بین میبرد … سعی کنید که پرچمدار فتنهها و نشانههای بدعتها، شما نباشید و آنچه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار و پایههای طاعت بر آن پایدار است بر خود لازم شمارید. و شما را به خدا، بر یاری ستمدیده بشتابید و نه ستمگر. از گرفتار شدن به دامهای شیطان، و قرار گرفتن در وادی دشمنیها بپرهیزید، و لقمههای حرام به شکم خود راه ندهید. شما برابر دیدگان خداوندی قرار دارید که گناهان را حرام کرد و راه بندگی و اطاعت را آسان فرمود. نهجالبلاغه – خطبه ۱۵۱
در ماههای پس از انتخابات شاهد بودیم که جریان شکستخورده در چند انتخابات اخیر دست به زورآزمایی با نظام اسلامی و اکثریت مردم ایران زد و رقابت انتخابات را به اعتراضات خیابانی و اغتشاش و سلب امنیت و آرامش بدل کرد. قانونشکنیها و بیاخلاقیها (با شعار تقلب و ادعای ادب!) قانون و حق و حقیقت را پایمال کرد و رأی تودههای ملت را نادیده گرفت. و میبینیم که اکنون وقاحت را به جایی رساندهاند که علناً به امام خمینی (رحمت الله علیه) توهین میکنند.
شعار قانونمداری میدهند، اما نمیپذیرند که اقتضای قانونمداری این است که در مواردی که قانون با منافعِ شخصی ِ ما موافقت نداشته باشد، به آن تمکین کنیم، نه آنکه در آن زمان که سفرهی قدرت برای ما گشوده است، از آن بخوریم و زمانی که این دیگ برای دیگری بجوشد، باید این دیگ را سرنگون کنیم و بر زمین بریزیم. این نشانه دیکتاتوری است.
امروز شعار «مرگ بر دیکتاتور» شان گوش فلک را کر کرده است، اما یادمان نرفته است که همین افراد به دنبال اختیار تام در جایگاه نخستوزیری بودهاند، ریاست جمهوری مادامالعمر را برای خود میخواستند و یا لوایحی به مجلس فرستادهاند که اختیاراتی فراتر از قانون اساسی به آنها داده شود. اگر اینها نشانههای خوی دیکتاتوری نیست، پس چیست؟
روزی خود را «خط امام» خواندهاند و عکس امام را بر سر نیزه زدهاند و روزی دیگر عکس امام را پاره میکنند و زیر پا میگذارند. تاریخ اسلام برای ما الهامبخش است که کسانی که قرآن بر سر نیزهها میکنند، همانها در روزگاری دیگر قرآن ناطق را پامال ِ سم اسبان میکنند. مسجد و قرآن را به آتش میکشدند (مسجد لولاگر و مسجد دانشگاه شیراز)، اما میدانند که تا زمانی که مردم در راه ولایت هستند، نمیتوانند به فتنهها دچار کنند.
امروز میخواهند به نام دین سبز، با اندیشههای امام معارضه کنند. اما ما با اسلام آریامهری، اسلام ابوسفیانی و اسلام تحجر مخالفیم. اسلام آمریکایی و قرائت سکولار از اسلام را هرگز برنمیتابیم. مهمترین دستاورد مبارزات این ملت برای به سرانجام رساندن انقلاب اسلامی، حاکمیت اندیشه اسلامی بود. اما افرادی که هرگز سابقه مبارزه در زمان اختناق شاهنشاهی را نداشتهاند، به سبب مسئولیتی که در دوران حیات امام داشتهاند، امروز مدعی همهچیز شدهاند و میخواهند دستاوردهای انقلاب این ملت را از بین ببرند و اندیشههای غربی و اسلام آمریکایی و آریامهری را حاکم کنند. به قول شهید بهشتی:
«اسلام آریامهری، اسلامی بود که مسجدها تر و تمیز و آباد میشدند، کاشی هم میشدند، فرش و قالی هم میشدند، اجتماعات هم بود، عاشورا هم بود، تاسوعا هم بود، ماه رمضان هم بود، نام اسلام هم بود، رادیو هم قرآن میخواند، شبهای ماه رمضان هم دعای سحر میخواند، ابوحمزه میخواند، مناجات میخواند، اما نظام، نظام اسلامی نبود. برای ما مسأله این است که وقتی میگوئیم «با اسلام» این «با اسلام» ِما با «با اسلامی»که دیگران میگویند فرق دارد. «با اسلام» ما یعنی اینکه همه این مواهب بر اساس حاکمیت اسلام است و اینکه قانون اسلام باید حاکم شود.» (کتاب ولایت، رهبری، روحانیت – صفحه ۲۷۷ و ۲۷۸)
ما انتساب به امام را -به هر سبب و نسب و جایگاه که باشد- ملاک حقانیت نمیدانیم. چرا که آن روح خدا، امام خمینی روحیفداه بر نظامات موروثی و طبقهای خط بطلان کشید و ما فرزندان معنوی همان مرد الهی هستیم و هرگز به دوران پیش از انقلاب اسلامی برنخواهیم گشت. ما از پیمودن راه امام پشیمان نیستیم که بخواهیم از آن عدول کنیم و سر به دامان شرق و غرب ببریم.
امروز با ادعای وصایت یا وراثت از امام، متولیانی برای خط امام پیدا شدهاند که هیچ ارتباطی با اندیشه امام ندارند. امروز این افراد به دنبال نوعی سلطنت موروثی هستند و هرگز اندیشهی امام برای آنها ملاک نیست و اگر روزی هم برمیآشوبند، از نفی اندیشه امام نیست که از نقد به فرزندان امام است. اما امام ِ ما این نحوهی حکومت و ارزشگذاری را نفی کرده است. در اسلام حق و باطل، خود ملاک هستند و نه افراد مدعی ِ آن! درباره امام هم میگوئیم که افراد مدعی خط امام به جای تأکید بر عنوان نخستوزیر امام یا منصوب امام یا نماینده امام، باید با اندیشه امام محک بخورند. امروز شاهدیم که مطرودین و محذوفین از سوی امام و کسانی که از امام سیلی خورده بودند، ذیل یک پرچم مدعی خط امام شدهاند. امروز باید مواظب بود تا ظواهر و شعارها ما را از توجه به ذات و باطن ِ باطل این جریان دور نکند.
بنیانهای اندیشهی امام، ولایت فقیه و حضور مستمر دین در حاکمیت، مبارزه با طاغوت (هر حکومتی غیر از حکومت اسلام)، مبارزه با تحجر و اسلام سلطنتی و آریامهری، مبارزه با اشرافیت و کاخنشینی، صدور انقلاب و هستههای مقاومت، حمایت از فلسطین و لبنان و جهاد علیه کفر و طاغوت، عدالتخواهی و آزادیخواهی، جمهوری اسلامی، مردممحوری به جای نخبهمحوری (اعم از حوزوی و دانشگاهی)، توجه به جبههی جهانی مستضعفین، استقلالطلبی از شرق و غرب و نیز استکبار ستیزی بوده است. امروز باید با این محک، مدعیان را سنجید.
ما وبلاگنویسان و فعالان فضای مجازی، جریان ضدانقلابی موجود در فضای مجازی، وبلاگستان و شبکههای اجتماعی را محکوم میکنیم. تحرکات ضداسلامی، ضدانقلابی، ضداخلاقی و ضدمردمیشان را دیدهایم و این مسئولیت ما را بیشتر میکند. از یک سو باید به خودسازی و کسب بصیرت اهتمام کنیم و از سوی دیگر، دیگران را به اخلاق اسلامی و بصیرت دعوت کنیم. باید آگاهیبخشی را وظیفه خود بدانیم و بدانیم که ضعف و سستی ِ ما در مسیر الهی، آینده ما را به گونهای دیگر رقم خواهد زد: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»
امروز وظیفه ماست تا با هر ابزار ادبی، فرهنگی، هنری و روشنگرانه در برابر فتنهافکنیها ایستادگی کنیم. باید حقیقت اسلام ناب را برای مردم بیان کنیم و در این موقف تاریخی تکلیف خود را به درستی انجام دهیم.
امروز بر همگان لازم است تا ولایت فقیه، این میراث سترگ امام خمینی (رحمت الله علیه) را پاس بدارند و آن را تمیز جریان حق و باطل بشمارند. بدانیم که حتی اگر همچون عمارها به سادهلوحی هم متهم شویم، تا زمانی که دست در دست ولایت داریم، خداوند سبیل هدایت را بر ما آشکار میکند.
البته همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند ما ترسی از این جریان نداریم. آینده برای ما روشن است. ما معتقدیم درافتادن اینها با امام به زوال سریعتر و انزوای بیشترشان منجر میشود. اینافراد ریشهای در میان ملت ندارند و هرچه بخواهند در میان ملت مسلمان ریشهدوانی کنند، به ریشهکنی کامل نزدیکتر میشوند. درخت حیات طیبهای که امام در میان ما کاشت، ریشهاش در زمین ِ دلهای ما مستحکم است و هر روز شاخههای بیشتری در آسمان خواهد داد و شرق و غرب عالم را در بر خواهد گرفت.
ان شاء الله
خدایا تو خود بهتر می دانی که عشق به بنده ی مخلص ات را چگونه در بند بند وجودم دمیدی. همین عشق بود که مرا بیدار کرده و خواب را از عالم وجودم زدوده است. و اینچنین است که عشق به خمینی عشق به همه ی خوبیهاست.
امام خمینی معصوم بود؟اگر معصوم نبود این همه قال وقیل چیست؟
آیا مطمینید کدام گروه پاره کرده است؟ آیا مساله معترضان امام خمینی هست که عکس او را پاره کنند؟
اگر آن پیر فرزانه زنده بود نظرش چی بود راجع به این حوادث؟ چطور شده همه دشمنان سابق امام شده اند طرفدار امام و دوستداران امام شده اند دشمن؟ نظر خود امام راجع به پاره کردن عکس را نشنیدی؟
امروز که صحبت های بسیجی پناهنده شده به غرب و فعال در مساثل اخیر را شنیدم پشتم لرزید. اگر ذره ای حرف هایش حقیقت داشته باشد آیا از آخرت خود بیمناک نیستی؟
دیدی گفتم از مسیر عدالت طلبی دوران دانشجویی دور شدی؟ قبول نکردی و آسمان ریسمان بافتی. الان چه؟ واقعا ظلم وارده به مردم را ندیدی؟ واقعا حضور نداشتی در تجمع ها؟
ظاهرا مهر بر چشم و گوشهایت زده شده است.
خدا همه ما را به راه راست هدایت کند و بترسیم زمانی چشم به حقایق باز کنیم که دیگر فایده ای نداشته باشد.
لینک صحبت های این بسیجی را میگذارم. صدایش برایم آشنا بود و مطمین هستم برای تو هم آشنا هست و کمی فکر کنی به یاد خواهی آورد…
http://zarghanfilm.blogfa.com/post-136.aspx