ما هم کار ژورنالیستی بلدیم

سه‌شنبه 10 نوامبر 2009

ژورنالیسم

ژورنالیسم

در زمانه ما کمتر کسی است که منکر قدرت رسانه‌ها شود. یعنی رسانه‌ها واقعیت زمان ما شده‌اند. اما این‌که آیا این ضرورت برخاسته از نیازی اصلی است یا خیر محل تأمل است. یعنی آیا رسانه‌ها و به تعبیر خاص‌تر، ژورنال‌های امروزین عدول از طبیعت‌ند یا خیر. آیا این همه سرعت و پیچیدگی عصر اطلاعات با حقیقت انسان هماهنگی دارد یا نه؟ فکر می‌کنم به جای پاسخ به این سئوال و گیرانداختن خود درون مقدماتی که گاه مانع از رسیدن به مقصود است، می‌توان این‌گونه سئوال کرد که حزب‌اللهی بودن وصف ژورنال است یا ژورنالیست یا اصلاً این ترکیبی اضافی است و مالکیت رسانه و جبهه ملاک است؟ یا می‌توان پرسید حزب‌اللهی بودن موبوط به شکل و قالب است یا محتوا؟

مطمئناً حزب‌اللهی بودن هم در قالب تأثیر می‌گذارد و محتوا را متحول می‌کند. نمی‌توان در ظرف نجس غذای پاکیزه ریخت که آن ظرف، مظروف را هم ضایع می‌کند. پوشانیدن حقیقت به وسیله‌ی شگردهای مطبوعاتی یقیناً از ساحت ژورنالیسم حزب‌اللهی به دور است. کوبیدن بر طبل نفاق، نشر کذب و … حتماً در نشریات حزب‌اللهی راه ندارد.

متأسفانه آنچه به عنوان نمونه‌هایی از ژورنال‌های حزب‌اللهی شناخته می‌شوند، عموماً انحصاری شده‌اند. یعنی امکان حضور نیروهای تازه‌نفس از نسل جدید در آن‌ها وجود ندارد. به نظر می‌رسد قله‌های رسانه‌ای حزب‌اللهی در دوره معاصر محصول جوان‌گرایی و توجه به استعدادپروری بوده است. نمی‌توان نقش سیدمهدی شجاعی و نیستان‌ش را در پرورش نسل بعدی از روزنامه‌نگاران دین‌دار کم‌رنگ دانست.

اما امروز چه؟ کدام روزنامه‌ی حزب‌اللهی و مدافع ارزش‌ها حاضر است نام و نوشته‌های یک جوان نوقلم و خوش‌قلم را نشر دهد؟

در نمایشگاه مطبوعات امسال با یکی از مسئولان کیهان بحث می‌کردم. می‌گفت که در روزنامه‌ی ما گرفتن مقاله از غیر تحریریه ممنوع است! تحریریه هم که وضعیت خاصی دارند که جز سرویس سیاسی که تا حدودی جوان هستند، بقیه افراد سن و سالی ازشان گذشته است و نمی‌توانند آن‌گونه که باید کار کنند. حالا این را مقایسه کنید با روزنامه‌ی موفق «شرق» که حتی سردبیرش هم به سی‌سالگی نرسیده بود. تحریریه‌ای جوان و پویا که موضوعات روز را با ادبیات خوب منتقل می‌کنند. ولی روزنامه‌ی کیهان که جز صفحات خبری-سیاسی بقیه‌اش فقط به درد شیشه پاک کردن و دور ِ سبزی پیچیدن می‌خورد!

حالا ما در این میدان نبرد نرم، با این ماشین‌های جنگی فشل چه باید بکنیم؟ آدم کم نداریم. آقایی که روزنامه‌نگاری قدیمی و با سابقه است، می‌گفت: «شما از جهت تولید و ادبیات چیزی کم از نیروهای مقابل ندارید. در وبلاگ‌نویسی‌تان معلوم است که چقدر قوی هستید، اما نمی‌دانم که چرا در روزنامه‌هایتان این‌قدر بد کار می‌کنید.» از یکی از روزنامه‌نگاران کیهان مثال زد که در وبلاگ چقدر خوب می‌نویسد و در روزنامه‌چقدر بد. ما چه می‌خواهیم؟

کافی است یکی بیاید و یک دور در وبلاگ‌های حزب‌اللهی بگردد. مطالب را رصد کند تا بداند که تا چه میزان ادبیات نوشته‌های آنها غنی است و نویسنده‌های باذوق و پرمغزی دارد. اما اندیشه و عزمی برای جدب این استعدادها نیست که نیست. به عبارت ساده تر؛ ما هم بلدیم بنویسیم. اما کجا بنویسیم؟

– این را برای موج چهارم نوشته‌ام


دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*