سیاست قضایی مناسب در مواجهه با رسانهها
متأسفانه قانونگذار ما علیرغم پذیرش کلی اصل آزادی بیان و حق دسترسی آزاد به اطلاعات، متأسفانه، رویهی مشخص و ثابتی را در قبال رسانههای مختلف در نظر نگرفته است. گاه به نظارت پیش از انتشار امر کرده و گاه دسترسی را به طور کامل آزاد نهاده است؛ گاه ممنوعیت کلی را الزامی کرده است و گاه ممنوعیت جرئی.
اما این قوانین متعارض دیگر نمیتواند کاربرد داشته باشد. به خصوص با ظهور و گسترش اینترنت، مرز میان رسانههای مختلف بسیار کم شده است و گاه در ترکیب با هم توانستهاند رسانههای تازهای را ایجاد کنند. متون، عکس، کاریکاتور، فیلم، صوت و … همه در کنار هم در اینترنت قابل دستیابی است. با بسته شدن یک نشریه چاپی، در بسیاری از موارد، همچنان سایتهای مرتبط با آن نشریه در فضای مجاز ادامهی حیات میدهند.
در بسیاری از موارد نیز شناسایی منبع غیرممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. گسترش هویت مجازی در میان کاربران اینترنت در سالهای اخیر افزایش داشته است و سایتهای منتشر کنندهی مطالب غیر قانونی، از دست مأموران قانون گریزاناند.
امروزه دیگر نمیتوان به راحتی بر منابع اطلاعات تسلط یافت و آن را محدود کرد. چرا که دیگر حتی شناسایی او هم گاه ناممکن خواهد بود. مرزها و حاکمیتها دیگر نمیتوانند برای مطالب منتشره در اینترنت محدودیت ایجاد کنند.
دربارهی ماهواره هم میتوان همین صحبتها را به میان کشید و از عدم موفقیت قانون در جلوگیری از دسترسی مردم (و به خصوص جوانان) به آن سخن گفت. طبق یک آمار رسمی، بیش از ۲۰ درصد جوانان کشور به ماهواره دسترسی دارند که این آمار در میان مردان بیش از زنان است. همچنین میان استفاده از اینترنت و سطح علمی افراد نیز رابطهی مستقیم بر قرار است، هرچه تحصیلات بالاتر، نرخ دسترسی به اینترنت هم بالاتر است. در دنیای امروز هم نمیتوان دروازهها را به روی خود ببندیم. فرهنگ از روی دیوار و پنچرهها و از آسمان بر سرمان نازل میشود.
به نظر میرسد دولتهایی که کشورشان و فرهنگشان مورد هجوم بیگانهگان قرار گرفته است، باید به سمت حمایت از رسانههای مورد قبول و در راستای فرهنگ خود بروند و در تقویت آنها بکوشند. همانگونه که آئین نامهی ساماندهی سایتهای اینترنتی هم به درستی این امر را تشخیص داده است و حمایت را نیز در کنار نظارت آورده است.
همچنین باید توجه داشت که دولتها حق ندارند در مورد دسترسی مردم به اطلاعات، هر آنچه خود میپسندند را ملاک عمل قرار دهند. چرا که این حق افراد جامعه است و سلب آن نیز باید با سازوکار خاصی باشد که در بسیاری موارد قابل انجام نیست. این امر باعث شده است تا سالها کشور ما را به عنوان ناقض حقوق بشر معرفی کنند و او را در لیست سیاه قرار دهند و از بسیاری حقوق محروم شود.
در پیش گرفتن یک سیاست واحد در برابر همهی رسانهها یکی دیگر از نیازهای دنیای امروز است که دولت را موظف میکند تا قانونی جامع برای تمام رسانهها تنظیم کند تا ضمن حفاظت از حقوق فرهنگی و عمومی اجتماع، حقوق افراد و گروهها نیز مصون از تعرض بماند.
سلام این شعر از پروین را تقدیم به شما می کنم.
دیوانگی است قصهی تقدیر و بخت نیست
از نام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
در آسمان علم، عمل برترین پر است
در کشور وجود هنر بهترین غناست
میجوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر است
میپوی گرچه راه تو در کام اژدهاست
درنظرسنجی من هم شرکت داشته باش
آخه یهویی این همه مطلب جدید به روز کردید! بخشی اش را اگر مجله زنده بماند در بخش “وبلاگ حقوقدان” انتخاب و استفاده می کنم. اما این صلاحیتهای دیوان ب.د را کاش روی وب نمیگذاشتید و اجل می دادید که اول در یک مجله (ترجیحا مجله ما!!!) چاپیده شود. این بحثهای حقوق ارتباطات هم خوب بود.
شاد و سربلند باشید
اگر به نقاشی علاقمند هستید سری به وبلاگ من بزنید.
اگر به نقاشی علاقمند هستین خب یه سر هم به وبلاگ بالا بزنین! چی می شه؟