متن مناظره مکتوب درباره حقوق زن
متن زیر مشتمل است بر گفتگویی که در بخش کامنت مطلبی با عنوان «ضرورت بازنگری در حقوق زن معاصر» که به دلیل اهمیت بحث در اینجا آمده است. امیدوارم که دیگران نیز به این بحث بپیوندند و آن را تکمیل کند.
۱. نویسنده: شیوا
با سلام
در جامعه ی ما علیرغم اسلامی بودنش در مواردی حقوق زنان نادیده گرفته میشود
پیا مبر میفرمایند: مردی که مهریه ی زنش را ظالمانه پرداخت نکند زانی است.
این در حالی است که ضمانت کیفری عدم پرداخت آان برداشته شده
۲. نویسنده: محمدصالح
بسم الله.
یک- این که ما عنوان اسلامی را در جامعه مان یدک می کشیم اما تا رسیدن به جامعه ی آرمانی اسلامی راهی طولانی در پیش است. مواردش هم کم نیست. (اسلام به خود ندارد عیبی – هر عیب که هست از مسلمانی ماست) اما بگذارید در مثالتان مناقشه کنم.
دو- از مسلمات فقه است که مهریه نیز همچون سایر دیون است و مشابه آن برخورد خواهد شد و شما نیز مستحضرید که همه ی احادیث نمی توانند مستند حکم فقهی قرار گیرند. به خصوص این حدیث که بعید می دانم چنین در نظر داشته باشید که مطابق منطوقش عمل شود و اگر کسی مهریه را نپردازد به مجازات زنا محکوم شود!
سه- داشتن ضمانت اجرای کیفری لزوما به معنای حفظ حقوق نیست. همان گونه که در مطالبات مدنی نیز علی رغم احترامی که شرع و قانون برای مال قائل است ضمانت اجرای کیفری را جز در موارد محدودی اجازه نمی دهد.
چهار- متاسفانه امروزه مهریه جایگاه اصلی اش را ترک کرده است و به عنوان یک ضمانت اجرا برای ادامه زندگی زناشویی قرار گرفته است که اسن امر چندان صحیح نیست و امیدوارم که ما علاوه بر شکل اجکام اسلامی به مضامین و محتوای آن نیز توجه لازم را مبذول بداریم. ان شا الله
۳. نویسنده: شیوا
با سلام؛ نمی دونم چرا یاد گرفتیم که بعضی مسائل رو توجیه کنیم. در کشور ما حتی بعضی از مسائلی رو که قرآن بهش اشاره کرده به راحتی با تصویب لایحه ای از اعتبار ساقط می کنیم. بهتر بود منظور این حدیت رو یعنی محتواش رو متذکر می شدین.
مهریه ضمانت اجرا نیست و به این صورت هم در نخواهد آمد. پشتوانه مالی و حق زن است و گویای علاقه زوج به زوجه اش. در هر صورت قرار دادن ضمانت اجرای کیفری برای مهریه و تصویب لایحه ای در زمینه مالیات قرار دادن بر مهریه اصلاً شیوه مقبولی نیست. اگر شوهر مهریه زن را نپردازد، چطور مالیات پرداخت شود به دولت؟ در مورد اینکه «اسلام به ذات خود ندارد عیبی» باید عرض کنم جزء بدیهیات هست. منتهای مراتب برخی افراد نمی خواهند متناسب با شرع و قانون عمل کنند که متأسفانه در مسئولیتهای کلیدی قرار دارند.
امیدوارم در هر موضوعی سعی در توجیه کردن خیلی نداشته باشیم.
۴. نویسنده: محمدصالح
بسم الله؛
سرکار خانم شیوا؛ چند نکته را به اختصار در پاسخ به نظرتان می نویسم که امیدوارم به روشن شدن موضع نزاع کمک کند:
نخست: اشکال اول را بگذارید به نحوهی استدلالتان بکنم. چرا با ایراد تهمتی که اثباتش نمیکنید به خوانندهی مطلب از ابتدا استدلالات مخاطب را بیارزش میکنید که این در شأن یک بخث علمی نیست. شما گفتهاید که پاسخ من توجیه است و پس از آن نیز به مخالفت بعضی افراد با نص قرآن سخن گفتهاید که نمیدانم سخن اولتان چقدر صحیح و سخن دومتان چقدر مربوط به بحث است. اما در هرصورت ادعایی است بیدلیل و مغالطهایست نابخشودنی!!
دوم: گفتهاید که بهتر بود به مضمون حدیث اشاره میکردم. بنده از منطوق این حدیث (به فرض صحت سند) مستندی بر لزوم ضمانت اجرا برای مهریه را درک نمیکنم. کاش شما راهنماییمان فرمائید.
سوم: منظورتان از «پشتوانهی مالی و حق زن» چیست که نتیجهاش را با «لزوم ضمانت اجرای کیفری» قرین داشتهاید؟ مگر نه این است که اگر دین مالی باشد، همچون سایر دیون مرد را مدیون زن داشته و طبق قواعد عمومی، مرد را ملزم به ایفای آن قلمداد میکنیم؟ بحث بر سر حمایت کیفر از این حق است و آن نیاز به دلیلی دارد که بتواند صالح در این جایگاه باشد.
چهارم: به شما پیشنهاد میکنم که اندکی به مشکلات ناشی از ضمانت اجرای کیفری ناشی از عدم توان زوجه به پرداخت مهریه توجه کنید. اکنون بسیاری از زندانیان کشور به دلیل عدم پرداخت مهریهی همسزشان در زنداناند که این با فلسفهی مهریه سازگاری ندارد. همانگونه که خود نیز اشاره داشتهاید، مهریه هدیه (یا به تعبیری صداق) مرد است به همسرش. و اتفاقاً همین تعبیر ما را بر این میدارد که با این تعبیر و قاعدهی احسان (هرچند که مرد را برئالذمه نمیکند) برخورد سبکتری با وی شود.
پنجم: بگذارید این بار من در جایگاه مدعی قرار بگیرم: در وبلاگتان «برای تغییر قوانین تبعیض آمیز» «به قوانین نابرابر و ظالمانه ای چون دیه، ارث، شهادت اعتراض» کردهاید. در حالی که شما خود را مدعی حمایت از اندیشههای اسلام و قرآن میدانید. من در جایگاه پاسخ به این سخن یا حمایت از نظام حقوقی اسلام در برابر زن نیستم و نه با اجتهاد پویا مخالفتی دارم. اما میخواهم بدانم که چرا شما قانون را چنان تفسیر میکنید که فقط حقوق برای زنان باشد و مردان را فراموش میکنید. انگار مردان را انسان ندانستهاید! این بار باید مردان راهپیمایی کنند که کمی هم به حقوق آنها توجه شود. هم خدا را میخواهید و هم خرما! هم حق طلاق و حق مساوی در دیه و ارث و شهادت و …! و در مقابل هم نفقه میخواهید و ضمانت اجرای کیفری برای عدم تأدیه مهریه و …! و هم خواستار سلب حقوقی همچون تعدد زوجات برای مرد و …!
کمی به فکر مردان بیچارهی مملکتی باشیدکه با اندیشههای شما قرار است بر آنها حکومت شود! پس مردان چه جایگاهی دارند؟!
ششم: در هرصورت آمادهی ادامهی بحث هستم.
با تشکر؛ یا علی مدد
۵. نویسنده: شیوا
با سلام در ابتدا تشکر می کنم از اظهار نظرتان.
در نکته چهارم منظورتان ضمانت اجرای کیفری ناشی از عدم توانایی زوج بود نه زوجه. درسته؟
دین ما دین کامل و جامعی است که در آن زن و مرد دارای حقوق مساوی هستند. براین اساس در جامعه کنونی این زنان نیستند که بر مردان حکومت دارند بلکه مردان هستند که بر زنان حکومت دارند.
اینکه خواهان تساوی حقوق زن و مرد در مواردی چون دیه و ارث و شهادت و … هستم دال بر نادیده گرفته شدن حقوق مردان نمی باشد چراکه قانون ما نسبت به حقوق مردان بسیار جامع و کامل تدوین شده پس جای هیچ گونه نگرانی نیست.
وقتی ضمانت اجرای کیفری عدم تادیه مهریه برداشته شده طبق لایحه ای که به تصویب رسیده بنابراین مشکل زندانیان ناشی از عدم پرداخت مهریه نیز تا حدودی مرتفع گردیده.
در جامعه ما متاسفانه علیرغم شعارهایی که در زمینه شان و مقام و منزلت زن سر میدهند به وفور مشاهده می شود که حقوق زنان در بسیاری از موارد نادیده انگاشته شده. سوال من این است زوجی که توانایی پرداخت مهریه را ندارد چرا در آغاز زندگی قبول زحمت می فرماید؟
چرا باید بر مهریه مالیات قرار دهند؟ در اخبار مشاهده شده که لایحه ای مبنی بر مالیات گذاشتن بر مهریه قرار داده اند که این مالیات از زمان تعیین میزان مهریه به تناسب مقدار آن اخذ می گردد این در حالیست که هنوز معلوم نیست که زوج مهریه را به زن خواهد پرداخت یا خیر؟
جایگاه مردان در قانون ما تثبیت شده است و این جای بسی تعجب است که شما با وجود این همه ترفیع درجه باز از بیچارگی مردان سخن می گویید.
با تشکر.
۶. نویسنده: محمدصالح
بسم الله؛
تذکرتان صحیح بود و اشتباه در تایپ. که البته مقدار کماش قابل اغماض است!
یک- ابتدا کمی میخواهم دربارهی معنای دین مداقه کنم. اقل دین را اگر اعتقاد به وحدانیت خدا و تعالیم کتابش بدانیم، پس خواست شما مبنی بر برابری ارث زن و مرد، خلاف نص صریح قرآن است که «للرجل مثل حظ الأنثیین» میداند. پس بگذارید اندکی صریحتر سخن بگوئیم. شما اگر حجیت قرآن یا حتی ظواهر آن را رد میکنید، از آن جهت وارد بحث شویم. ضمن اینکه اگر دلیلی بر نسخ این آیه ارائه میکنید کاملاً مستند باشد تا بتوان کلام خدا را به آن تخصیص زد یا نسخ کرد.
دو- مردانه بودن قانون یعنی چه؟ من نمیدانم چرا همه میخواهند به سر ما بکوبند که چون این قواعد در قانون است، پس قوانین مردانه تنظیم شدهاند! در حالی که این قواعد همیشه هم به دلیل حمایت مردان نیست. مثلاً دیه مرد که در حقیقت برای حمایت از زن است. چرا که مرد موظف به تأمین معاش زن است و هرگونه نقص یا فقدان وی برای همسر و فرزندانش ایجاد مشکل میکند، و معاش مرد مرده مد نظر قانونگذار نیست! بگذارید این گونه سخن را عوض کنم که چرا نظام حقوق زن را این چنین جزئی میبینید و در هر مورد قائل به برابری؟ چرا حقوق زن در اسلام و اندیشهی غرب را به شکل یک نظام نمیبینیم؟ مثلاً نفقه در برابر تمکین به زن تعلق میگیرد و از آن سو در برابر مهریه، حق طلاق در اختیار مرد است.
بله؛ حرف شما صحیح است که اسلام برابری در حقوق را قرار داده است، اما مگر همیشه لازم است که برابری فقط به شکل باشد؟ مثال زیبایی را شهید مطهری بیان میکند: میگوید که مثلاً از پدری یک زمین کشاورزی و یک دام به ارث رسیده است و دو فرزند دارد که یکی کشاورز و دیگر دامدار است؛ (به فرض برابری ارزشی آن دام و زمین کشاورزی) مصلحت حکم میکند که به کشاورز زمین کشاورزی و به دامدار، دام را بدهیم و این عین عدالت است. برابری همیشه در شکل یکسان نیست و این سخیفترین حالت ممکن است که ما بگوئیم تساوی فقط در شکل است.
سه- نوشتهاید که «وقتی ضمانت اجرای کیفری عدم تادیه مهریه برداشته شده طبق لایحه ای که به تصویب رسیده بنابراین مشکل زندانیان ناشی از عدم پرداخت مهریه نیز تا حدودی مرتفع گردیده.» نمیدانم با این قانون موافقید یا خیر. اما لااقل پذیرفتهاید که مشکلی بوده است و مرتفع گردیده است.
چهار- سئوال کردهاید که «زوجی که توانایی پرداخت مهریه را ندارد چرا در آغاز زندگی قبول زحمت می فرماید؟» من پاسخی حقوقی برای این سئوال ندارم. مسئله فرهنگی است که چرا عموماً مهریهها را متناسب با شأن و توانایی زوج تنظیم نمیکنیم و چرا این جریان خانمانبرانداز مهریههای سرساماور برچیدهنمیشود. من با شما همداستانم که نباید چنین باشد، اما مگر میتوان به این راحتی در برابر سنتهای غلط خانوادهها ایستاد. قانون به تنهایی پاسخ نمیدهد.
اما پیشنهاد آیت الله مکارم که هفتهی گذشته مطرح کردند در خور تإمل است. ایشان از قوه قضائیه خواستهاند تا عندالقدره و عند الاستطاعه را به جای عندالمطالبه بودن در عقدنامهها ذکر کنند تا مشکل رفع شود. http://www.iscanews.ir/fa/ShowNewsItem.aspx?newsitemid=134888
پنج- دربارهی وضع مالیات بر مهریه هم نظری ندارم. چون اطلاعی از قانونش ندارم. اما در صورت مذکرو در نوشتارتان، ضمان مالم یجب است و احتمالاً چندان معقول نباشد. اما از سوی دیگر شاید بتوان این فرض را در نظر گرفت که برای رفع مشکل عدم استطاعت که بسیار مشهود است، خواستهاند تا مانعی در برابر مهریههای سنگین قرار دهند. از این منظر نیز این قانون قابل تحلیل است.
شش- درباره جایگاه مردان در قانون باز هم تأکید میکنم که چگونه بر آن پای میفشارید، در حالی که اولویتهای حقوقی مردان را حذف و بر اولویتهای حقوق زنان تأکید میکنید. این به دور از انصاف است. چه حقوق تثبیتشدهای برای مرد است که زنان با داشتن آن از آن محروماند. (منکر حقکشیهای تاریخی نسبت به زنان نیستم، اما امروز کدام حق است که شما ادعا میکنید که از شما مسلوب شده است که چنین در فراقش ناله میکنید و خواستار بازگشتش هستید؟ آیا این امر مربوط به قانون است یا …)
یا رومی روم، یا زنگی زنگ! بالاخره باید وضعیت خود را در چنین واجهههایی از معنای دین و احکام مشخص کنیم. اسلام تا چه حد، صلاحیت دارد برای زندگی انسان حدود معلوم کند؟ هدف از دین چیست؟ حدود تعبد در احکام دین و منطقه الفراغ در زمینهی احکام اجتماعی تا کجاست؟ و دهها سئوال دیگر.
اینها مسائلی است که باید به آنها توجه داشت.
———————-
مطالعه شود:
برابری ارث زن و مرد در ایران باستان
اخطار به؟
فکر نمیکردم بچه های امام صادق درین قسم فقرات هم دستی داشته باشند…
ساعت بلاگفا ریخته به هم
الان ساعت یازدهه نه ده !!
یا سلام
بهتره پرونده یسته بشه ظاهرا پاسخی ندارید چون حقیقت همیشه بدون پاسخ اما
خدا نگهدار
سمانه خانم من اقای مفتاح رو لینک کردم جای تا مل است که شما چطور لینکشون نکردید چون به ظاهر کمی مضطرب به نظر میرسید
اقای مفتاح پاسخ هایی رو که دادم در باب انتقاد به بیاناتون رو چرا قسمتیش رو نذاشتید؟