چند جمله درباره حاج آقا پناهیان
حاج شیخ علیرضا پناهیان آدم جالبی است. همیشه حرف نو در آستین دارد. هم خوش ذوق است و هم (به قول خودش) سیر مطالعاتی خاص خود را دارد. قابل پیشبینی نیست. مثلا سال گذشته درباره وقت ظهور امام زمان (ع) در بیت رهبری سخن گفت که اعتراضاتی را برانگیخت. یا سال قبلش درباره تقدم ولایت بر عدالت حرف زد یا قبلتر درباره عصمت استراتژیک ولی فقیه. یا حتی همین شبها در دانشگاه امام صادق (ع) حرفهای عجیبی درباره ضرورت وجود گناه در جامعه سخن گفته است و چند شب را به دفاع از خود در حجتیهای نبودن سخن گفته است.
پیش خودم فکر میکنم یا همه کسانی که تاکنون پای منبرشان میرفتیم بیدین بودند یا اینکه چنان حجاب بر دین گرفته است که این سخنان پناهیان اینقدر تازگی دارد! این همه تنوع و نو بودن آیا از دین برمیآید یا …
سال گذشته یه پست در مورد ایشان نوشتیم در گوگلپلاس که سه تا منبر علیه آن پست منبر رفت. بعد هم یک جلسه چند ساعتی با هم گذاشتیم و بحث کردیم. بحثهای خوبی بود و حتی کلیشهشکنی درباره اصول دین و مذهب! به نظرم اگر با آقای پناهیان کمی مبناییتر مباحثه شود، دیدگاههای جالبی درباره دین دارند.
اگر حاج آقای پناهیان را از نظر جایگاه بخواهیم بررسی کنیم، ایشان نه به عنوان یک منبری و مبلغ دین، که در شان یک استراتژیست صعود کرده است. از طرفی هم خیلیها به دلیل بیان احسان محور و لطیفشان از ایشان استدلال طلب نمیکنند و رابطه مرید و مراد بینشان حاکم است و این میتواند خطر باشد. هم برای حاج آقا و هم برای مریدان. هرچند حجت الاسلام پناهان میگفت که در شکستن این رابطه تلاش کرده و منبر رفته است، اما هنوز رابطه خیلیها با حاج آقا پناهیان چنین رابطهای است.