آیا این بحث منطقی است؟
یک.
نقد نوشته آقای منتظرالقائم در وبلاگش را خواندم. بخش عمده اش همان بود که در گوگلریدر (وابسته به صهیونیستها) منتشر شده بود؛ در همان جایی که به حکم قوانین جمهوری اسلامی ایران فیلتر شده است و شکستن حریم قانون خود داستانی دارد که برادر منتظر القائم باید درباره آن توضیح بیشتری دهند. نمیدانم چرا آقای منتظرالقائم از بنده انتظار داشته اند تا با شکستن فیلتر در فضایی که وابسته به دشمن و زمین دشمن است با ایشان وارد بحث شوم. نمی دانم ایشان اطلاع ندارد یا خود را به نا آگاهی زده است که این نوشته ها به دست دشمن می افتد و …
دو.
بند بالا شوخی کوچکی بیش نبوده است. هم من و هم ابوذر منتظرالقائم و هم خیلی های دیگر یاد گرفتهایم چطور فیلترینگ را دور بزنیم و حرفهایمان را در بستری بزنیم که مال ما نیست. فرق فیسبوک فیلترشده با گوگلریدر فیلتر شده در چیست؟ و چرا آقا ابوذر از تمام فعالیتهای بنده در فیسبوک و فرندفید و هر شبکه اجتماعی فیلترشده مطلع هستند و بارها هم ادعا کرده اند که دارای اکانت های متعدد هستند و چنین به بنده میتازند که چرا در شبکه اجتماعی حضور داریم و فعالیت میکنیم. البته بنده یک اکانت بیشتر ندارم.
سه.
بحث با نویسنده وبلاگ پاسداران را فقط کسی میفهمد که آن را تجربه کرده باشد. آقای منتظرالقائم چنان روحیهای برای بحث دارند که در کسی در عمرم ندیدهام. خلوص نیت ایشان را هم منکر نیستم که اگر چنین کنم راه به خطا رفتهام. اما عدم آشنایی به بحث دوستانه و منطقی و گاه توسل به مغالطات و سفسطه راه بحث با ایشان را میبندد. برداشتهای غلط و متناقض با سخن گوینده گاه چنان میشود که ترجیح میدهم در بحث با ابوذر سکوت کنم تا به دعوا نکشد. نمونه بارز این شیوه هم این است که ایشان در پست بعد از آن مطلب مدعی شده است که: به فردانیوز از بالا گفته شده است که مطلب را بردارند. در حالی که بعد از انتشار مطلب سردبیر فردانیوز با بنده تماس گرفت و درباره مطلب نظر بنده را جویا شد و خواست آن را حذف کند. بنده مخالفت کردم و گفتم که دوستی با بنده نباید باعث شود که آن سخنان منتشر نشود و این موضوع را باید با سازوکارها و سیاستهای خود بسنجند. ساعتی بعد که مطلب را مشاهده کردم به آنها گفتم که من فکر میکردم که مطلب همان است که علیه بنده تنظیم شده است. اما انتقادات به آقای زائری را ندیده بودم. مدیرمسئول فردانیوز هم بعد از شنیدن سخنان بنده گفت که خود نیز بر همین نظر بوده است که آن را حذف کند.
آقای منتظر القائم همچنین نوشته خود را فراموش کرده است و بر میآشوبد که نامی از زائری نیاورده است. اما بند ششم از نوشته ایشان کاملاً صریح نام از آقای زائری آورده است. البته بندهای قبلی هم چنان صریح است که هر آدم آشنا به موضوعات فرهنگی را به این موضوع رهنمون میسازد که چه کسی منظور نظر است.
نویسنده وبلاگ پاسداران اینها را مقدمه میکند تا بگوید بالاتریهایی که دستور دادهاند مطلب ایشان حذف شود را اگر رها کنند، در بوستانهای تهران تکنو میگذارند و … خجالت آور است که کسی خود را مسلمان بنامد و چنین دروغ و تهمتهایی به هم ببافد. و شرم نکند و عذرخواهی نکند.
چهار.
بحث با آقای منتظر القائم هیچ وقت نتیجهای نداشته است. ترجیح میدهم سکوت کنم. هرچند سکوت را حمل بر موافقت میکند. شبی که برنامه راز پخش شد حدود ساعت سه بامداد زنگ زد که آقای غریب رضا و خانم شریعتمدار به اشتباهات خود پی برده اند و حالا نوبت به تو رسیده است. من حرفهایش را شنیدم و متعرض نشدم. فردا با بنده تماس گرفت که بنده با تهیه کننده برنامه راز حرف زده ام و حالا که هر سه نفر پذیرفته اید که اشتباه کرده اید، در یک برنامه دیگر حاضر شوید و عذرخواهی کنید! جا خوردم. اما بیتوجه به حرفهای ایشان شنونده بودم. آن قدر بحث ادامه یافت که بنده پای تلفن خوابم برد، اما ایشان همچنان ادامه داد… همین موضع را در اینترنت طرح کرد که هر سه نفر به اشتباهات خود پی برده اند. ترجیح دادم باز سکوت کنم تا اینکه فهمیدم که این موضوع در مورد آقای غریب رضا و خانم شریعتمدار هم به همین نحو است که سکوت شان را حمل بر موافقت کرده است. سکوت را جایز ندانستم و به این روند اعتراض کردم. ایشان را با لحنی عصبانی این مطلب نقدگونه را نوشت و در شبکه اجتماعی گوگلریدر (که وابستگی اش به غرب و صهیونیزم چندان ناپیدا نیست) منتشر کرد و خواست که در همان جا بحث ادامه یابد.
پنج.
فارغ از تندی ابوذر نوشتم که قائل به درگیری در فضای عمومی نیستم و آرام آرام پاسخ نوشته ها را مینویسم. البته آقای منتظرالقائم تنها یک بخش از دو بخش از سخنان بنده را پاسخ فرمودند و بخش عمده را فروگذاشته بودند. اما همان میزان از مطالب را که توضیح دادم، فهمیدم که همکلامی با ایشان جز خستگی و فرسایش چیزی ندارد. نگاه امنیتی و تند و غیرفرهنگی ایشان و اندیشه مهندسی ایشان که همه چیز را با عینک صنعت و ماشین می بینند، باعث می شود که نشود با ایشان گفتگو داشت. حالا هم که بعد از آن توضیحات نوشته است که از آن مطالبی که نوشته بودم بخشی به پذیرش سخنان ایشان اختصاص داشته و مابقی هم مغالطه است. خدا همه را هدایت کند و بر صراط حق نلرزاند.
شش.
در غیرمنطقی بودن ادامه بحث با ابوذر همین بس که در همین نوشتار به چندین دروغ ایشان اشاره کردم:
یک- نام نبردن از آقای زائری در متن خود
دو- دستور از بالا برای برداشتن مطلب از سایت فردا
سه- چندین بار دروغ گفتن درباره اینکه ما از حرف خود برگشته ایم
چهار- اینکه متن مختصر بنده مشتمل بر پذیرش اشتباه مابقی مغالطه بوده است
آیا ادامه بحث منطقی است؟