این نهضت پرتوى است از نهضت عاشورا
سید الشهداء اسلام را زنده نگه داشته است
اسلام را تا حالایى که شما مىبینید، اینجا ما نشسته ایم، سیدالشهدا زنده نگه داشته است سیدالشهدا- سلام اللَّه علیه- تمام چیز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و مَنال، هرچه بود، هرچه داشت- مال و مَنال که نداشت- هرچه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براى تقویت اسلام و مخالفت با ظلم قیام کرد. [در] مخالف با امپراتورى آن روز، که از امپراتوریهاى اینجا زیادتر بود، قیام کرد در مقابل او با یک عده قلیل. و با این عده قلیل در عین حالى که شهید شد، غلبه کرد. غلبه کرد بر این دستگاه ظلم و شکست داد آنها را. ما که دنباله او هستیم و مجالس عزا از آن وقت، به امر حضرت صادق سلام اللَّه علیه- و به سفارش ائمه هدى- علیهم السلام- ما بپا مىکنیم این مجالس عزا را، ما همان مسئله را داریم مىگوییم؛ مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمکاران. ما زنده نگه داشتیم، خطباى ما زنده نگه داشتند، قضیه کربلا را؛ و زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته کوچک اما با ایمان بزرگ را در مقابل یک رژیم طاغوتى بزرگ. گریه کردن بر شهید؛ نگه داشتن زنده نگه داشتن نهضت است اینکه در روایت هست که کسى که گریه بکند یا بگریاند، یا به صورت گریه دار خودش را بکند، این جزایش بهشت است. این براى این است که حتى آنى که با صورت گریه دار خودش را، صورتش را مىکند یک حال حزن به خودش مىدهد و صورت گریه دار به خودش مىدهد، این نهضت را دارد حفظ مىکند؛ این نهضت امام حسین- سلام اللَّه علیه- را حفظ مىکند. ملت ما را این مجالس حفظ کرده ..
افشاگرى ظالم در مجالس سیدالشهداء
بیخود نبود که رضاخان- مأمورین ساواک رضاخان- تمام مجالس عزا را قَدَغَن کردند. این همین طورى نبود. رضاخان همچو نبود که از اصل مخالف با این مسائل بشود، رضاخان مأمور بود، مأمور بود [براى] آنهایى که کارشناس بودند؛ آنهایى که ملتفت بودند مسائل را. دشمنهاى ما، که مطالعه کرده بودند در حال ملتها و مطالعه کرده بودند در حال ملت شیعه، مىدیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحه سراییهاىِ بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمىتوانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن کردند، به طورى که تمام مجالس در ایران قدغن شد، کارهاى خودشان را انجام دادند. دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند که اینها تبلیغات خودشان را بکنند؛ و آنها تبلیغات را از آن طرف شروع کردند، و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همین معنا، منتها با فرم دیگر، به فرم دیگر، نه با آنطور سرنیزه، به یک جور دیگر، این طایفه را مىخواستند کنار بگذارند. حالا هم همانها [هستند] منتها جوانهاى ما را بازى مىدهند. همان مسئله است. همان مسئله زمان رضاخان است که مجالس را او قدغن کرد. حالا یک دستهاى آمدهاند مى گویند که نه، دیگر روضه نخوانید! نمىفهمند اینها که روضه یعنى چه. اینها ماهیت این عزادارى را نمىدانند چیست. نمىدانند که این نهضت امام حسین آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده ..
این نهضت پرتوى است از نهضت عاشورا
این تابع، این یک شعاعى است از آن نهضت. نمىدانند که گریه کردن بر عزاى امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا [ست] که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد. دستور است. آن دستور عمل امام حسین، سلام اللَّه علیه. دستور است براى همه: کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا؛ وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء (۱) دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را ..
درس عاشورا
امام حسین با عده کم همه چیزش را فداى اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند. و این مجالسى که هست مجالسى است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچهها و جوانهاى ما خیال نکنند که مسئله، مسئله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریهها مىترسند، براى اینکه گریهاى است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته هایى که بیرون مىآیند، مقابل ظالم هستند؛. قیام کردهاند. اینها را باید حفظ کنید. اینها شعائر مذهبى ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسى است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها! بازیتان ندهند این اشخاصى که با اسماء مختلفه و با مرامهاى انحرافى مىخواهند همه چیز را از دستتان بگیرند. و اینها مىبینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصایب مظلوم و ذکر جنایات ظالم، در هر عصرى [مظلومان را] مقابل ظالم قرار مىدهد. اینها ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند مىکنند به این کشور؛ خدمت دارند مىکنند به اسلام ..
توجه جوانها به فریبکارى خیانتکاران
توجه ندارند جوانهاى ما! بازى این بزرگها را نخورید. اینها خیانتکاراند! اینهایى که تزریق مىکنند به شما «ملت گریه»، «ملت گریه»، اینها خیانت مىکنند. بزرگهایشان و اربابهایشان از این گریهها مىترسند؛ دلیلش این است که رضاخان آمد همه اینها را برد از بین، و مأمور بود. دلیلش این است که رضاخان آخرش که رفت، انگلستان در رادیوى دهلى اعلام کرد که ما این را آوردیم، حالا هم بردیم! درست هم مىگفتند. آورده بودند براى سرکوب کردن اسلام، و یکى از راههایش همین بود که این مجالس را از دست شما بگیرند. جوانهاى ما خیال نکنند که دارند یک خدمتى مىکنند مىروند توى مجلس اگر صحبت عزا بشود، مىگویند نه، این را نگو، غلط است این حرف، باید این را بگوید، باید این ظلمها را بگوید، تا مردم بفهمند که چه گذشته آن وقت؛ و باید هر روز این کار بشود. این جنبه سیاسى دارد؛ جنبه اجتماعى دارد ..
منبع: تریبون مستضعفین
نقل از : صحیفه امام، ج۱۰، صص ۳۰۶-۳۱۸ و ج ۱۵، ص۳۰