چرا و چگونه باید جبهه منسجم رسانهای بسازیم؟
چرا و چگونه باید جبهه منسجم رسانهای بسازیم؟آیا مطلوب است که همه رسانههای مدافع نظام در موضوعاتی که دغدغهی مشترکشان است، یکسان عمل کنند؟ آیا همآهنگی با همسانی است؟ مقدمه همراهی فهم متقابل است. فهم مشترکات و فهم اختلافات. اگر قرار باشد همکاری رسانهها صورت بگیرد، باید مسائل مشترک مبدا ما باشد و مقصد ما نیز هدف مشترک باشد. اما باید پذیرفت که همهی ما یک مقصد را از یک مسیر طی نمیکنیم.
محمدصالح مفتاح؛ مدیر مسئول شیرازنا
۱- بسیاری از دلسوزان و فعالان رسانهای حزباللهی همواره از اینکه انسجام و هماهنگی میان رسانههایشان نیست، گله دارند و در هربار گردهمآیی این موضوع محل بحث است. هر جمع و ترکیب تازه نیز به بازطرح این دغدغهها از سوی فعالان رسانهای منجر میشود. تیترها و عناوین یکسان در روزنامههای زنجیرهای و اتاق فرماندهی مشترک آنها مثال این جلسات است. ما نمیتوانیم؟
۲- آیا مطلوب است که همه رسانههای مدافع نظام در موضوعاتی که دغدغهی مشترکشان است، یکسان عمل کنند؟ آیا همآهنگی با همسانی است؟ مقدمه همراهی فهم متقابل است. فهم مشترکات و فهم اختلافات. اگر قرار باشد همکاری رسانهها صورت بگیرد، باید مسائل مشترک مبدا ما باشد و مقصد ما نیز هدف مشترک باشد. اما باید پذیرفت که همهی ما یک مقصد را از یک مسیر طی نمیکنیم.
۳- منفعتطلبیها و رقابتهای بیجا اختلافانگیز است. ما باید درک کنیم که هدف والاتری است و مسیر راه اصالت ندارد. هرچند استفاده از هر ابزاری را در راه رسیدن به مقصود مشروع نمیدانیم، اما تنوع در انتخاب ابزارهای مشروع امری ممنوع نیست و باید پذیرفت.
۴- متاسفانه فقر و نبود نقشه جامع رسانهای کشور، معلوم نبودن مسائل مهم و اساسی، آدرسهای غلط در برخورد با مسائل و … نیز از راهزنهای انسجام رسانهای و حرکت رو به جلو است. برخی از این موارد را رهبر معظم انقلاب در دیداری که به عنوان فعالان جشنواره فیلم عمار خدمتشان بودیم ذکر کردند که متاسفانه به دلیل عدم انتشار عمومی آن، نتوانست در اختیار فعالان رسانهای قرار گیرد.
۵- یکسانی در گفتمان متاسفانه باعث نشده است تا ما بتوانیم عملیاتها مشترک رسانهای تعریف کنیم. نمونههای این عملیات مشترک در رسانههای اصلاحطلب در بازههای مختلف دیدهایم. مثلاً هماهنگی در معرفی آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان منجی در سالهای اخیر. که تقریبا هر روزه به عنوان تیتر یک روزنامههای اصلاحطلب بوده است و تا حدودی توانسته است وجهه ایشان را برای مخاطبانشان بهبود ببخشد. هنوز فراموش نشده است که ایشان در سال ۸۴ در رقابت با احمدینژاد شکست خورد و در انتخابات مجلس ششم نیز نتوانست در میان بیست نفر اول در لیست منتخبان تهران باشد. و این مدیون تخریبهای رسانهای جریان اصلاحطلب بود. نمونه دیگر این عملیاتها را در سال گذشته با محوریت بیبیسی رخ داد و با فیلم «خط و نشان رهبری» موج رسانهای با هدف تخریب رهبر معظم انقلاب اسلامی طرح رسانهای را کلید زدند. پیش از این با ایدهای هماهنگ، طرح بایکوت رسانهای رهبری را پیگیری کرده بودند. این موج را تا همین روزهای اخیر میتوانید ردگیری کنید که مجله فارینافرز در مقاله مفصلی به قلم اکبر گنجی به سئوال «[آیتالله] خامنهای کیست؟» پاسخ دادند. اینها نمونه این جبههسازیهای رسانهای است که در قالب عملیات مشترک رخ میدهد.
۶- مراکز متعدد تصمیم گیری و راهبرددهی برای رسانهها از عوامل تشتت در جبهه رسانهای مدافع گفتمان انقلاب اسلامی است. غرور و خودبرتربینی نیز در این جبهه رسانهای آسیب است. متاسفانه ادعاهایی همچون سابقه بیشتر، مخاطب بیشتر، وابستگی بالاتر، اطلاعات بیشتر و … فاصله فعالان رسانه را از یکدیگر بیشتر کرده است. نقد ناپذیری و تکفیرگرایی میان ما بسیار است و گاهی نقدهای ما رنگ دشمنی به خود میگیرد و در ظاهر میان نقد درونگفتمانی و برونگفتمانی تفاوتی دیده نمیشود.
۷- بسیج رسانه یکی از محورهایی است که میتواند تشکل صنفی فعالان رسانهای حزب الله باشد که هرچند در استان فارس یکی از اقشار فعال بسیج است، در سطح ملی فعالیت چندانی از آن سراغ نداریم. چه خوب است که چهرههای مهم و اثرگذار نیز در این میان نقشآفرین شوند و با حضور فعال خود، سایرین را نیز مدیریت و راهبری کنند.
* امروز به همراه جمعی ار مدیران رسانههای جمعی جلسه هماندیشی به میزبانی سردار نقدی برگزار شد. در این میان سئوالی که به عنوان موضوع بحث مطرح شده بود، علت عدم انسجام میان رسانههای جریان مدافع انقلاب اسلامی بود. نکاتی در آن جلسه به ذهنم رسید که به دلیل عدم فرصت طرح همه نکات، در قالب این یادداشت درآمد.
منبع: شیرازنا