بایگانی ماهانه ‌

این نهضت پرتوى است از نهضت عاشورا

چهارشنبه 15 دسامبر 2010

امام خمینیسید الشهداء اسلام را زنده نگه داشته است

اسلام را تا حالایى که شما مى‏بینید، اینجا ما نشسته ایم، سیدالشهدا زنده نگه داشته است سیدالشهدا- سلام اللَّه علیه- تمام چیز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و مَنال، هرچه بود، هرچه داشت- مال و مَنال که نداشت- هرچه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براى تقویت اسلام و مخالفت با ظلم قیام کرد. [در] مخالف با امپراتورى آن روز، که از امپراتوریهاى اینجا زیادتر بود، قیام کرد در مقابل او با یک عده قلیل. و با این عده قلیل در عین حالى که شهید شد، غلبه کرد. غلبه کرد بر این دستگاه ظلم و شکست داد آنها را. ما که دنباله او هستیم و مجالس عزا از آن وقت، به امر حضرت صادق سلام اللَّه علیه- و به سفارش ائمه هدى‏- علیهم السلام- ما بپا مى‏کنیم این مجالس عزا را، ما همان مسئله را داریم مى‏گوییم؛ مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمکاران. ما زنده نگه داشتیم، خطباى ما زنده نگه داشتند، قضیه کربلا را؛ و زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته کوچک اما با ایمان بزرگ را در مقابل یک رژیم طاغوتى بزرگ. گریه کردن بر شهید؛ نگه داشتن زنده نگه داشتن نهضت است اینکه در روایت هست که کسى که گریه بکند یا بگریاند، یا به صورت گریه دار خودش را بکند، این جزایش بهشت است. این براى این است که حتى آنى که با صورت گریه دار خودش را، صورتش را مى‏کند یک حال حزن به خودش مى‏دهد و صورت گریه دار به خودش مى‏دهد، این نهضت را دارد حفظ مى‏کند؛ این نهضت امام حسین- سلام اللَّه علیه- را حفظ مى‏کند. ملت ما را این مجالس حفظ کرده ..

افشاگرى ظالم در مجالس سیدالشهداء

بیخود نبود که رضاخان- مأمورین ساواک رضاخان- تمام مجالس عزا را قَدَغَن کردند. این همین طورى نبود. رضاخان همچو نبود که از اصل مخالف با این مسائل بشود، رضاخان مأمور بود، مأمور بود [براى‏] آنهایى که کارشناس بودند؛ آنهایى که ملتفت بودند مسائل را. دشمنهاى ما، که مطالعه کرده بودند در حال ملتها و مطالعه کرده بودند در حال ملت شیعه، مى‏دیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحه سراییهاىِ بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمى‏توانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن کردند، به طورى که تمام مجالس در ایران قدغن شد، کارهاى خودشان را انجام دادند. دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند که اینها تبلیغات خودشان را بکنند؛ و آنها تبلیغات را از آن طرف شروع کردند، و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همین معنا، منتها با فرم دیگر، به فرم دیگر، نه با آنطور سرنیزه، به یک جور دیگر، این طایفه را مى‏خواستند کنار بگذارند. حالا هم همانها [هستند] منتها جوانهاى ما را بازى مى‏دهند. همان مسئله است. همان مسئله زمان رضاخان است که مجالس را او قدغن کرد. حالا یک دسته‏اى آمده‏اند مى گویند که نه، دیگر روضه نخوانید! نمى‏فهمند اینها که روضه یعنى چه. اینها ماهیت این عزادارى را نمى‏دانند چیست. نمى‏دانند که این نهضت امام حسین آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده ..

این نهضت پرتوى است از نهضت عاشورا

این تابع، این یک شعاعى است از آن نهضت. نمى‏دانند که گریه کردن بر عزاى امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا [ست‏] که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد. دستور است. آن دستور عمل امام حسین، سلام اللَّه علیه. دستور است براى همه: کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا؛ وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء (۱) دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را ..

درس عاشورا

امام حسین با عده کم همه چیزش را فداى اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند. و این مجالسى که هست مجالسى است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچه‏ها و جوانهاى ما خیال نکنند که مسئله، مسئله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه‏ها مى‏ترسند، براى اینکه گریه‏اى است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته هایى که بیرون مى‏آیند، مقابل ظالم هستند؛. قیام کرده‏اند. اینها را باید حفظ کنید. اینها شعائر مذهبى ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسى است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها! بازیتان ندهند این اشخاصى که با اسماء مختلفه و با مرامهاى انحرافى مى‏خواهند همه چیز را از دستتان بگیرند. و اینها مى‏بینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصایب مظلوم و ذکر جنایات ظالم، در هر عصرى [مظلومان را] مقابل ظالم قرار مى‏دهد. اینها ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند مى‏کنند به این کشور؛ خدمت دارند مى‏کنند به اسلام ..

توجه جوانها به فریبکارى خیانتکاران

توجه ندارند جوانهاى ما! بازى این بزرگها را نخورید. اینها خیانتکاراند! اینهایى که تزریق مى‏کنند به شما «ملت گریه»، «ملت گریه»، اینها خیانت مى‏کنند. بزرگهایشان و اربابهایشان از این گریه‏ها مى‏ترسند؛ دلیلش این است که رضاخان آمد همه اینها را برد از بین، و مأمور بود. دلیلش این است که رضاخان آخرش که رفت، انگلستان در رادیوى دهلى اعلام کرد که ما این را آوردیم، حالا هم بردیم! درست هم مى‏گفتند. آورده بودند براى سرکوب کردن اسلام، و یکى از راههایش همین بود که این مجالس را از دست شما بگیرند. جوانهاى ما خیال نکنند که دارند یک خدمتى مى‏کنند مى‏روند توى مجلس اگر صحبت عزا بشود، مى‏گویند نه، این را نگو، غلط است این حرف، باید این را بگوید، باید این ظلمها را بگوید، تا مردم بفهمند که چه گذشته آن وقت؛ و باید هر روز این کار بشود. این جنبه سیاسى دارد؛ جنبه اجتماعى دارد ..

منبع: تریبون مستضعفین
نقل از : صحیفه امام، ج‏۱۰، صص ۳۰۶-۳۱۸ و ج ۱۵، ص۳۰


یادکردی از شهید عاشورای ۸۸ – امیرحسام ذوالعلی

یکشنبه 12 دسامبر 2010

شهید مظلوم امیرحسام ذوالعلی سال گذشته در جریان حوادث روز عاشورا و آشوب و اغتشاشات جنبش سبز به دست منافقین یزیدی به شهادت رسید.
شادی روح آن شهید صلوات

شهید امیر حسام ذوالعلی شهید امیر حسام ذوالعلی


عاشورای سرخ – عاشورای سبز

جمعه 10 دسامبر 2010

ashura

عاشورای سال گذشته، عاشورای تاریخی‌یی بود. چه از سوی آنان که حرمت شکستند و با آشوب و آتش زدن و دست و پایکوبی راه یزید را ادامه دادند و چه از طرف آنهایی که پاسخی در خور ِ این همه توهین و حرمت شکنی در نه دی به آنها دادند. و این همچنان برای آنها که در قبال این فضا سکوت کردند و هیچ نگفتند تاریخی است.

این مقدمه بود تا برای تان بگویم که این روزها در اینترنت چه خبر است!

در فرندفید این روزها آشوب است. اگر شما هم در این شبکه اجتماعی حاضر باشید هجوم یزیدیان را دیده اید که می آیند و حرمت می شکنند و فحش می دهند و به امام حسین توهین می کنند و آنچه لایق خودشان است به اهل بیت می گویند. اتاقی را درست کرده اند برای جشن های عاشورایی‌شان…

آنهایی که دلشان به عشق حسین سالها تپیده است، این روزها ناراحتند که چرا بعضی افرادی که ادعای مذهبی بودن دارند در برابر این رفتار مستهجن و غیراخلاقی سکوت کرده اند و هیچ نمی گویند. آنها که دغدغه شان دفاع از اسلام حقیقی و رحمانی است و به دنبال حفظ حریم مرجعیت ِ خودشاخته شان هستند، چرا در برابر این موج لب دوخته اند و تنها تماشاگرند.

یک کلام هم به آنهایی که هنوز خود را سبز می دانند…

من اصلاً نمی پذیرم که این حوادث مانند سال گذشته است و شما صحنه را غبار گرفته می بینید و خود را محق می دانید. سال گذشته حمله به هیئات حسینی را ندیدید، سنگ پرانی به سمت عزاداران حسینی را ندیدید. و این بار حمله به نام حسین را نمی بینید. این بار تنها دعوا بر سر سیاست نیست. دعوا بر سر حسین ابن علی است. دعوا بر سر اخلاق است. سکوت این باره شما چه معنی می دهد؟

تنها می توانم اشک بریزم و این ها را به امام زمان تسلیت بگویم… آقا ما را ببخش که هیچ نکردیم و این همه به شما و اجداد طاهرینتان توهین شد… آجرک الله یابن رسول الله…

-«یریدون أن یطفئوا نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون»-

صدق الله العلی العظیم


عاشورا در حوزه بسیج ۱۱۷ نینوا تکرار شد

جمعه 26 نوامبر 2010

1ramin-ramezani

1ramin-ramezanee

الف- با جمعی از فعالان سایبری برنامه ثابت گذاشته بودیم که برویم خانه کسانی که به طور رسمی به خانواده‌هایشان گفته بودند فرزندتان شهید است؛ با آنها حرف بزنیم و حرفشان را بشنویم. در یکی از شب‌ها قرار گذاشتیم برویم منزل خانواده رامین رمضانی. می دانستیم که خانواده‌اش تا حدودی سبز هستند. اما قرار بر شنیدن حرف‌هایشان شد.

پدر رامین می‌گفت: تیر با اسلحه‌های بسیج شلیک نشده است. کالیبر متفاوتی دارد. تیر به صورت مستقیم شلیک شده که اگر مربوط به درگیری های جلوی حوزه ۱۱۷ نینوا باشد، باید از بالا تیر وارد شود و از پائین تر خارج شود.

و البته پدر رامین تاکید می‌کرد که فرزندش برای دیدار یکی از اقوام به منطقه میدان آزادی رفته بود و می‌خواسته از مرخصی سربازی اش برای صله ارحام استفاده کند…

ب- فیلم‌های حمله به پایگاه بسیج خیلی متنوع است. تصاویر هم همین طور. درست درک نمی‌کردم چطور آن اتفاقات افتاده است. اما به لطف یکی از دوستان امروز رفته بودم آن حوزه بسیج را دیدم. البته ظاهر ساختمان عوض شده است. دیوارها بلند تر شده اند و خبری از آن در قدمی نبود. البته همان موقع هم معلوم بود که آن در در برابر هجوم روز ۲۵ خرداد چندان سالم نمی‌ماند. نمای ساختمان و حفاظ ها قوی تر شده اند و دوربین برای کنترل ترددها در حوالی بسیج تعبیه شده است. اما هنوز آثاری از درگیری ها در درون ساختمان وجود دارد.

ج- برخورد ها در مقابل حوزه بسیج چند بخش دارد. مرحله اول همان فیلم هایی است که تابلوی بسیج به آتش کشیده شده و همزمان با صدای شلیک افراد متواری می شوند. بعد فهمیدم که اینها همه گلوله مشقی بوده است و فرمانده اجازه استفاده از گلوله جنگی را نداده بود. از بیرون هم عده ای شایع می کنند که افراد کشته شده اند. اما این حیله زود لو می رود که بسیجی ها قصد شلیک ندارند. مهاجمان جری تر می شوند.

کوکتولمولوتوف ها به سمت بسیج پرتاب می شود. یه دستگاه هایلوکس و یک خودرو تویوتا در حیاط آتش می گیرند. شیشه های طبقه دوم شکسته شده و آتش به درون ساختمان وارد می شود. از صدای شلیک گلوله های مشقی برای ایجاد وحشت استفاده می شود.

فرمانده با بلندگوی دستی بر فراز ساختمان هشدار می دهد که این منطقه نظامی است و کسی حق ندارد به آن تعرض کند. و این گونه مهاجمین را به آرامش می خواند. اما در همین حال به سمت بلدگوی دستی ِ فرمانده تیراندازی می شود. سنگهایی که در پشت بام به سمت بسیج پرتاب می شد را مدافعان پایگاه به سمت مهاجمان باز پرت می کنند. قصد درگیری وجود ندارد.

د- روبروی ساختمان بسیج یک مهد کودک است که مادر و دختری که در مهد کودکی کمی آنسوتر کار می کردند، از آن حوالی عبور می کردند مورد تعرض مهاجمان و اوباش سبز قرار می گیرند. آنها به سمت مهدکودک پناه می برند. اما اوباش با چاقو به آنها حمله می کنند. آن زن با دخترش به مهد پناهنده می شود. آنها به سوی مهد تیراندازی می کنند… مهدکودک هم از آتش کین آنها در امان نماند و در آتش سوخت… شهیدان سرور برومند ۵۸ ساله و فاطمه رجب پور ۳۸ سال…

هـ- نیروهای بسیجی دو دسته شده بودند. گروهی بر روی پشت بام بودند و گروهی در زیرزمین (محل نگهداری اسلحه) یکی از بسیجیان که پشت بام مستقر بوده تیر می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود. او را دیروز دیدم. هنوز پایش لنگ می‌د. اما بقیه مقاومت می‌کنند. مهاجمان روی دیوار می‌آیند و نرده های روی دیوار را می‌کنند. جرثقیل یکی از خانه های نیمساز همسایه هم در آتش حقد و کینه اوباش می‌سوزد. جمعی از مهاجمین وارد حیاط می شوند و برخی سعی می کنند تا از طریق حفاظ پنجره‌ها خود را به پشت‌بام برسانند.

صدای تیراندازی از زیر زمین به گوش می‌رسد. مدافعان پایگاه به سقف زیرزمین بسیج شلیک می کنند. تا ایجاد رعب کنند. سقف زیر زمین هنوز سوراخ سوراخ است. اما تیرهای هوایی اثری ندارند.

گلوله‌ها جنگی می‎شود؛ دستور از طرف مافوق صادر می‌شود که هرطور شده از پایگاه حفاظت کنید، حتی اگر لازم است جان‎تان را از دست بدهید! باید از اسناد و اسلحه ها حفاظت کنید. البته دیگر همه اسناد و بایگانی بسیج در آتش سوخته بود. اما بسیجیان درون پایگاه به سمت افرادی که وارد حیاط شده‌اند تیراندازی می‌کنند.

حمله به بسیج نینوا

و- هفت نفر کشته می شوند اما حوزه ۱۱۷ سقوط نمی‌کند. صحنه‌ی کربلا در حوزه بسیج نینوا تکرار می شود. اما این بار ۲۹ نفر حسین وار مقاومت کردند و بر منافقان پیروز شدند. فرمانده پایگاه در مصاحبه با جوان گفته بود: «در این مقاومت چند ساعته بچه‌های حوزه با سردادن شعار الله اکبر و خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل دل‌گرم می‌شدند و از ادعیه نیرو می‌گرفتند. در ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه مجددا تعدادی از ماموران یگان ویژه و بسیجیان به کمک ما آمدند و بالاخره ما توانستیم از این مهلکه نجات پیدا کنیم و به تدریج جمعیت پراکنده شد.»

_____

مرتبط: گزارش لحظه به لحظه از یورش به حوزه ۱۱۷


بسیجی واقعی بسیجی زنده است

دفاع مقدسسیدسجاد عزیز منو دعوت کرده است تا در مورد بسیجی واقعی بنویسم. واقعیتش این است که دوست دارم بسیجی محسوب شوم. اما خب دیگران شاید ما را در چنین ساختاری نپذیرند…

بسیجی بودن به چیست؟ آنچه در جامعه به بسیج در افواه و افکار شناخته می شود، بر یکی مصداق خارجی عینی صدق نمی کند. گروهی سعی می کنند که بسیجی را به دو دسته مرده و زنده تقسیم کنند تا بسیجی مرده را تحسین کنند و بسیجی زنده را به مسلخ ببرند و بکشند. گروهی دیگر که به این تقسیم بندی قائل نیستند و خود را مصداق اتم بسیجی می دانند و عشق تفنگ و رزمایش و … سهتند و مهمترین فعالیت بسیجی شان در همین گشت و ایست و بازرسی ها خلاصه می شود.

اما من یک بسیجی دیگر هم می شناسم. اون هم یه بسیجی بصیر است. بصیرت یعنی داشتن میزان و ملاک برای حق سنجی. یعنی داشتن یه فکر منسجم بر مبنای انقلاب اسلامی. یعنی گام بر داشتن در مسیر علی و مسیر نبی. یعنی کسی که می داند کیست و در کجا ایستاده و به کجا می رود. (البته اجمالاً هم بداند کفایت می کند). این همان چیزی است که امام ِ بچه بسیجی‌ها آن «تفکر بسیجی» نام گذاشته بود. بسیج یعنی این و بسیجی به نسل های قلب شناخته نمی شود. بسیجی باید همیشه زنده باشد و اگر بسیجی سرزنده و در وسط میدان نباشد، نام بی مسمایی بر او گشذاته اند.

این بسیجی و این تفکر بسیجی است که می تواند کشور را از گزند مصون بدارد. و گرنه آمدن و شرکت در بسیج، و برنامه هایش را همچون هر سرگرمی دیگری برای تفریح و وقت گذرانی خواستن، با نام بسیجی سنخیت ندارد. این آن بسیجی نیست که من قبولش دارم.

لطفاً شما هم از بسیج بنویسید و از بسیجی: احمد نجمی؛ علی اللهیاری؛ محمد یاراحمدی؛ دانشطلب؛ اسماعیل محمدی


میزگرد دانشجویی راهکارهای مقابله با دانشجوی پولی

دوشنبه 22 نوامبر 2010

دانشجوی پولیعدالتخواهی- میزگرد دانشجویی با عنوان «‌ بررسی راه کارهای مقابله با پولی شدن دانشگاه های دولتی » با حضور فعالین دانشجویی دوشنبه این هفته (امروز) در دفتر جنبش عدالتخواه دانشجویی برگزار می شود.

در این جلسه آقای مقصودی از فعالین سابق دانشجویی دانشگاه صنعتی اصفهان و از آگاهان در مورد دانشجوی پولی ، آقای شهبازی دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی و منتقد برنامه پنجم توسعه و آقای محمد صالح مفتاح عضو اسبق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه و کارشناس ارشد حقوق به گفتگو و تبادل نظر می پردازند.

در این جلسه استدلال های موافق دانشجوی پولی نقد و بررسی می شود و تعارضات آن با قانون اساسی تبیین می گردد. این جلسه ساعت ۲ در سالن کوثر واقع در چهارراه کالج برگزار می گردد.

باشگاه خبرنگاران جوان –  برنانیوز