امروز داشتم نشریه نسیم بیداری را مطالعه میکردم بر خوردم به یک مطلب درباره مجلس موسسان که وظیفه تدوین قانون اساسی را بر عهده داشته اند و به بررسی اختلافات دولت موقت با این مجلس پرداخته بود.
یکی از خطاهایی که میان گویندگان و نویسندگان مرسوم است، آن است که «مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» را در مطالبشان «مجلس خبرگان قانون اساسی» مینامند. این را در مطلب نشریه فوق الذکر هم دیدم. گفتم بگویم شاید یکی فهمید که این حرف نادرست است.
عنوان مجلس سال ۶۸ هم «شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» بوده است. میبینید که هیچ کدام عنوان خبرگان ندارد. این که چرا امروز این اسم مرسوم شده است نمیدانم. ضمناً قانون اساسی مشابه این مجلس را که ممکن است بار دیگر تشکیل شود «شورای بازنگری قانون اساسی» مینامند.
هفته گذشته به یمن ماه مبارک رمضان، میهمان دکتر حسینی وزیر ارشاد بودیم و به عنوان نمایندگان جوانان و تشکل های دانشجویی دغدغه هایمان را بیان کردیم. بنده هم به عنوان نماینده مجمع وبلاگ نویسان مسلمان صحبت کردم. علیرضا بود و من بودم و سید علی بود و محمد مسیح؛ خبر مختصری را هم خبرگزاری ها منتشر کردند که به نظرم جا دارد که تکمیل شود.
اول از همه هم گلایه کردم که چرا تا کنون چنین ظرفیتی برای دیدار با وزیر فرهنگ و ارشاد فراهم نبوده است و به جایگاه مجمع به عنوان فراگیرترین و قدیمی ترین سمن در حوزه فضای مجازی اشاره کردم و اینکه مشکلات این مجموعه را به مرز تعطیلی کشانده است. باز هم جای شکرش باقی است که دکتر مجتبی سلطانی (مشاور جوان وزیر ارشاد) متکفل این مراسم شده است تا حرف هایمان گفته شود.
سلیقه ای شدن فیلترینگ، نبود متولی و مسئول (کسی که بتواند مورد سئوال قرار بگیرد) برای فضای مجازی در حوزه ایجاب، ترویج نگاه های سلبی درباره اینترنت، توجه نکردن به بخش اینترنت در نمایشگاه رسانه های دیجیتال و البته مناسب نبود وضعیت نمایشگاه رسانه های دیجیتال برای رسانه های مجازی در کنار فروشگاه های فروش نرم افزار و بازی و کارتل های بزرگی چون تبیان و صدا و سیما، آشنا نبودن افراد مسئول فضای مجازی با فضای نت، قانون جامع رسانه ها، نبود راهبرد کلان درباره اینترنت و تداخل فعالیت های سازمان ها در فضای مجازی و اتفاقات آن و چند نکته دیگر اشاره کردم. گفتم که این همه بودجه که دارد سرازیر اینترنت می شود، می تواند انگیزه سوزی کند و به دولتی شدن و وابستگی فعالان نت به دولت بینجامد که خطایی راهبردی است.
اما حیف و دو صد حیف که پاسخی در خور نیافت و همانهایی به عنوان پاسخ ذکر شد که از آن انتقاد داشتیم. باز هم به موضوع نرم افزارها و بازی های رایانه ای اشاره شد که وضعیت شان چنین و چنان است. گفته شد که این همه نمایشگاه رسانه های دیجیتال برگزار می شود و در نهایت هم گفته شد که ما مسئول فیلترینگ نیستیم و ما تنها یک عضو از کارگروه تشخیص مصادیق مجرمانه فضای مجازی هستیم و نسبت به عملکرد شورا پاسخگو نیستیم…
البته وزیر ارشاد خبر خوش تدوین نظام جامع رسانه ای را به جوانان داد و گفت که این امر مراحل نهایی خود را طی می کند.
پینوشت:
– محمدمسیح در این باره خوب نوشته است.
– برای سیدعلی که بد نشد؛ دوباره رفت پیگیری کرد و یقه گرفت که آقای رامین مجوز خبرگزاری ما چی شد؟
– عکسهای علیرضا شاطری از این مراسم را پایگاه اطلاع رسانی تریبون مستضعفین منتشر کرده است.
– یکی از رفقا میگفت از وزیر بپرس با این اوضاع نابسامان فیلترینگ اگه وبلاگ […] که مال پسرتان است فیلتر شود چه میکنید. البته من چنین خباثتی نکردم. بذار بدون اسم واقعی بنویسد که خوب هم مینویسد. از وقتی باباش وزیر شده فرندفید را ترک کرده و عاقل شده است. 🙂
ماکس وبر در «سیاست در مقام حرفه» میگوید کارمندانی که در اخلاقْ سرآمد هستند، سیاستمداران ضعیف یا غیرمسئولی خواهند بود، چرا که کارمندی یعنی «خودنادیدهانگاری» و اجرای دستور مقام بالاتر. شرف رهبر سیاسی و دولتمرد پیشتاز در مسئولیتپذیری شخصی و بیقیدوشرط در مقابل اعمالش نهفته است.
در عرصهی سیاست، تنها دو نوع گناه کبیره وجود دارد: بیهدفی و عدم مسئولیت، که گناه دوم اغلب -اما نه همیشه- ناشی از همان بیهدفی است.
سه خصوصیتِ مهم نقش تعیینکنندهای برای سیاستمدار دارند: شوق، احساس مسئولیت و احساس تناسب. شوق یعنی دلبستگی عمیق به یک آرمان. حس تناسب هم یعنی توانایی متأثر شدن از واقعیتها در عین تمرکز و آرامش درونی.
معمولاً پیروان رهبری که برای ایمان خود مبارزه میکند، پس از کسب قدرت، بهسرعت به قشری کاملاً عادی از تاراجگران تبدیل میشوند. کسی که «سیاست در مقام حرفه» را میپذیرد، باید این نقیصههای اخلاقی را بشناسد. کسی که در پی رستگاری روح است، نباید آن را در عرصه سیاسی دنبال کند.
اخلاق غایتنگر و اخلاق پیامدنگر دو مقولهی کاملاً متضاد نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند و در کنار یکدیگر انسانی واقعی بهوجود میآورند؛ انسانی که میتواند «رسالتی سیاسی» بر عهده داشته باشد.
«رسالت سیاسی» را تنها کسی میتواند بر عهده گیرد که هرگز دچار تزلزل نشود. هرگز حتی اگر جهان از دید او احمقانه و فرومایه بنماید که گمان کند ارزش زحمات او را ندارد؛ کسی قادر است رسالت سیاسی را به انجام برساند که بتواند با وجود همهی اینها بتواند بگوید: «به رغم همهی اینها»!
فیلم ۳۳ سال سکوت بغض دارد٬ بغض ۳۳ ساله که یکهو میترکد. سیلی دارد. مثل سیلی نوذر بر صورت سعید… و تلنگر میزند به مسئولین و جامعه. به خصوص که وقتی از نبود امکانات برای جانبازان حرف میزند سری میزند به خاطرات هاشمی در سال ۱۳۷۰. که چطور کاخ شاه را برای تفریخ خود بر میگزیند و با بچهها در تاسوعا و عاشورا٬ اسکی روی آب تمرین میکند!