آینده
باید سعی بکنیم تا آینده را بسازیم، زودتر از آنکه آینده خودش را برایمان بسازد.
نمیدانم ما کلاس و علممان خیلی بالاست یا دیگر بیسوادند.
روز سهشنبه رفته بودیم همایش علمی حقوق کودک در دانشگاه شهید بهشتی. بیش از پنج دقیقه دوام نیاوردم. از خنده رودهبر شدم. رفتم بیرون سالن. به رفیقم گفتم: واقعاً شما یک ترم پیش این آقای قاضی بزهکاری اطفال گذراندید؟!! اون هم توضیح داد که چه کلاس آبکی بوده است و چیزی تهش برای دانشجویان نرسیده.
اما از این متعجبم که اون همه دانشجو با این همه ذوق و دقت چطور داشتند از سخنان گهربار اون استاد یادداشت برمیداشتند. به دوستم اشاره کردم: در علمی بودن این همایش همین بس که بیش از نیمی از شرکتکنندگان دختران دانشجو هستند.
فیلم رؤیا را هم که سازمان زندانها تهیه کرده است برای بار دوم دیدیم. هرچند بار اولش با اضطراب دیده بودم، اما همان موقع هم از مسخرگی و بیارزشی فیلم آنقدر خندیدیم که تا آخر جلسه سنگینی نگاهها بر رویم احساس میکردم. (قرار بود بعد از فیلم، نوبت من بود که مقالهام را در باب زندان و حقوق شهروندی ارائه دهم. بار اولم بود که چنین میکردم.) با این احوالات، دیدم که چگونه دانشجویان و حتی اساتید فیلم را میدیدند و هیچ کس هم نمیخندید!!!!
(یادم به حرف دهنمکی افتاد. زمانی که آمده بود دانشگاهمان تا فیلم «کداماستقلال؛کدامپیروزیى» را نمایش دهد، میگفت: جاهایی از فیلم را که شما می خندید، هیچکس دیگری نمیخندد!!)
این همه راه را رفتیم. استادی که منتظر سخنرانیاش بودیم نیامد. بهجایش رفتیم حال و حول! هوای ولنجک خیلی خوب بود.
پیام ۸ مادهای به قوه قضائیه
با جرأت میتوان گفت که نخستین پیام حقوق بشر و شهروندی پس از انقلاب اسلامی، فرمان ۸مادهای امام خمینی (ره) بود که در بیست و چهارم آذرماه ۱۳۶۱ صادر شد.
این فرمان ۲۴ سال پیش خطاب به قوه قضائیه و همه ارگانهای اجرایی صادر شده است، تأکیدی قاطع بر اصول قانون اساسی و حفظ حقوق شهروندی است.
در آن زمان که نزدیک به چهار سال از تشکیل انقلاب اسلامی میگذشت، کشور همچنان درگیر و دار استقرار کامل نظام جمهوری اسلامی بود.
این تلاش که همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را در برمیگرفت، گاه منجر به برخی عملکردهای افراطی و دخالت حکومت در قلمرو خصوصی شهروندان میشد. امام خمینی (ره) در واکنش به گزارشهایی که در این موضوع به ایشان رسید، طی فرمانی که به «فرمان هشت مادهای» مشهور شد، نکاتی را به قوه قضائیه و همه ارگانهای اجرایی متذکر شدند.
امام خمینی (ره) در ابتدای این فرمان فرموده اند: « در تعقیب تذکر به لزوم اسلامی نمودن تمام ارگانهای دولتی بویژه دستگاههای قضایی و لزوم جانشین نمودن احکام ا… در نظام جمهوری اسلامی به جای احکام طاغوتی رژیم جبار سابق، تذکراتی به جمیع متصدیان امور داده میشود. امید است انشاءا… تعالی با تسریع در عمل، این تذکرات را مورد توجه قرار دهند.»
اموری را که حضرت امام در این فرمان مورد توجه قرار دادهاند را میتوان بطور خلاصه به موارد زیر تقسیم کرد:
۱- تهیه قوانین شرعی و تصویب و ابلاغ آنها با دقت و سرعت لازم و در اولویت قرار دادن قوانین مربوط به مسائل قضایی که مورد ابتلای عموم است.
۲- رسیدگی به صلاحیت قضات و دادستانها و دادگاهها و به طور کامل در نحوه رسیدگی به صلاحیت سایر کارمندان و متصدیان امور و دوری از اشکالتراشیهای جاهلانه و معیار قرار دادن حال فعلی اشخاص
۳- صدور احکام اسلامی توسط قضات واجد شرایط اسلامی با استقلال و قدرت و بدون ملاحظه از هیچ مقامی:
– تبعیت مأمورین ابلاغ و اجرا و دیگر مربوطین به امر قضا از احکام قضات اسلامی
– عمل به عدل اسلامی در سایر ارگانهای نظام جمهوری اسلامی از مجلس و دولت و متعلقات آن و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیتهها و بسیج و دیگر متصدیان امور و ممنوعیت ارگانهای حکومتی در رفتار غیراسلامی با مردم
۴- ممنوعیت توقیف و احضار بدون حکم قاضی هرچند به مدت کوتاه. چنین عملی جرم و موجب تعزیر شرعی خواهد بود.
۵- ممنوعیت دخل و تصرف و توقیف و مصادره اموال منقول و غیرمنقول افراد بدون حکم حاکم شرع آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.
۶- ممنوعیت افعال ذیل که جرم بوده و مستحق تعزیر شرعی خواهد بود:
– وارد شدن به خانه یا مغازه یا محل کار اشخاص بدون اذن صاحب آنها.
– جلب، تعقیب، مراقبت، اهانت و اعمال غیرانسانی- اسلامی نسبت به دیگری به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه.
– گوش کردن به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه
– شنود گذاشتن و تجسس از گناهان و دنبال اسرار دیگران بودن برای کشف گناه و جرم، هرچند گناه بزرگ باشد.
– فاش کردن اسرار دیگران حتی برای یک نفر
( در ذیل این بند اشاره شده که تمام این موارد جرم و گناه بوده و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان، از کبایر بسیار بزرگ است و مرتکبین هریک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی میباشد.)
۷- ممنوعیتهای فوق در غیر مواردی است که در رابطه با توطئهها و گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانههای امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای مجاهد و مردم بیگناه کوچه و بازار و برای نقشههای خرابکاری و فساد فیالارض اجتماع میکنند و محارب خدا و رسول میباشند. با این دسته در هر نقطه که باشند – در جمیع ارگانهای دولتی و دستگاههای قضایی و دانشگاهها و دانشکدهها و دیگر مراکز- با قاطعیت و شدت ولی با احتیاط کامل باید عمل شود. لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستانها و دادگاهها چرا که تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست.
– مأمورین نباید خارج از حدود مأموریت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبی آنان حسب ضوابط مقرره وجهات شرعیه عملی انجام دهند.
– ممنوعیت افشای آلات لهو و قمار و سایر جهات انحرافی مثل موادمخدر نزد دیگران در مواردی که این وسایل از روی ورود خطا و اشتباه در منزل یا محل کار کسی کشف شوند و ممنوعیت جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن
– ممنوعیت صدور حکم توسط قضات که بواسطه آن مأموران اجرا حق داشته باشند به منازل یا محلهای کار افراد وارد شوند که نه خانه امن و تیمی و نه محل توطئههای دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی است. صادر کننده و اجراکننده چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.
۸- در این بند حضرت امام، حجت الاسلام و المسلمین موسوی اردبیلی (رئیس دیوانعالی کشور وقت) و آقای میرحسین موسوی (نخست وزیر وقت) را موظف نمودهاند تا از امور مذکور با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند.
– همچنین طبق این بند در مراکز استانداریها و فرمانداریها و بخشداریهای سراسر کشور هیأتهایی که مورد وثوق و اعتماد باشند پیشبینی شدهاند تا مردم شکایات خود را در مورد تجاوز و تعدی مأمورین اجرا، که به حقوق و اموال آنان تجاوز میکنند، ارجاع نمایند و این هیأتها موظفند نتیجه را به مقامات مسؤول ارجاع کنند تا متجاوزین را موافق با حدود تعزیرات شرعی مج
فکر شو بکن:
استادی که چهل سال است که لب به شیرینی و بستنی نزده است. استادی که بیش از نیمی از عمرش رو در پاریس گذرانده است. استادی که به دفاتر وکالتش در لندن و پاریس و تهران فقط دعاوی میلیون دلاری رجوع میشود. استادی که هنوز عضو هیئت علمی دانشگاه تولوز است و هر چند هفته مجبور است برود فرانسه.
به مناسبت چاپ نظریهاش در باب «رابطهی سبیت در جرم» به عنوان متن درسی در دانشگاههای فرانسه توسط استاد فرانسوی، واسش یه بستنی یخی صد و پنجاه تومنی بدمزه بگیری. اون هم توی دربایستی و تشکر و احترام به شما مجبور بشه همراه با درس دادن متون تخصصی به زبان خارجی بخوردش!
خیلی خندیدیم.
در کشور ما متأخر از قانون حفظ آزادیهای مشروع و حقوق شهروندی، موضوع حقوق شهروندی در افواه حقوقدانان کشور رواج یافت. این نأخیر از ان رو خطاخیز شد که بسیاری از حقوقدانان ما با این موضوع آشنایی نداشتند و آنچه در این قانون آمده بود را موضوع حقوق شهروندی دانستند. در حالی که این قانون ناظر به حوزهی عملکرد قوهی قضائیه است و تمام ابعاد حقوق شهروندی را شامل نمیشود.
با این اوصاف، در ابتدای تحقیقی که دربارهی حقوق شهروندی داشتم، به ضرورت ارائه ی یک تصویر کلی برای حقوق شهروندی پیبردم. با تحقیقاتی چند، به نظرم رسید که میتوان ابعاد و مصادیق حقوق شهروندی را به شیوهی زیر تقسیم بندی کرد:
۱٫ آزادی عملکرد فردی:
حق حیات و آزادی تن
امنیت
آزادی و مصونیت مسکن
تعرضناپذیری مکاتبات
آزادی رفت و آمد
۲٫ آزادی اندیشه:
آزادی عقیده
آزادی بیان
آزادی آموزش و پرورش
آزادی اخبار و اطلاعات
آزادی نمایش
۳٫ آزادی گردهمایی:
آزادی تجمعات موقتی
آزادی تجمعات دائمی (سازمان پیوندی)
۴٫ آزادیهای اقتصادی و اجتماعی:
آزادی مالکیت
آزادی بازرگانی و صنعتی
آزادی سندیکایی (حق اعتصاب)
۱
دانشگاه امام صادق علیهالسلام دولتی نیست!
این دانشگاه از لحاظ مالی کاملاً مستقل است و از بودجههای دولتی استقاده نمیکند. تأمین بودجهی دانشگاه از طریق موقوفات، کمکهای خیرین و بازاریان، و فعالیتهای اقتصادی جامعه الامام صادق علیهالسلام است. همچنین تحصیل در این دانشگاه معمولاً رایگان است. قید معمولاً به این دلیل است که کسانی که نتوانند به هر دلیل، تحصیلات را به اتمام برسانند، باید به دانشگاه خسارت بپردازند. این امر در تعهد محضری که در ابتدای تحصیل توسط دانشجویان تکمیل میشود، پیشبینی شده است. با تمام این اوصاف، اعتبار مدرک این دانشگاه کمتر از دانشگاه دولتی نیست.
۲
ورود به این دانشگاه نیازمند داشتن سواد، روحیه و سابقهی نیکوست!
برای ورود به این دانشگاه باید از طریق کنکور سراسری اقدام کرد. پس از گذر از خان اول و کسب رتبهی مناسب، برای مصاحبهی حضوری به این دانشگاه دعوت خواهید شد. در این خان شما باید با گذر از مراحل متعدد در مصاحبههای علمی، مذهبی، فنی و روحی موفق شوید. همچنین باید فن بیان مناسبی هم داشته باشید. آزمون هوش نیز در این مرحله باید پشت سر بگذارید. با گذر از این خان، باید منتظر بمانید که در صورت تأیید تمام کارشناسان، برای تکمیل تحقیقات، دربارهتان اقداماتی شود. این مرحله شامل بررسی وضعیت اخلاقی، حسن سابقه، صحت اطلاعات ارائه شده در مراحل قبل و امثال اینهاست! در صورت داشتن نمرهی مناسب، شما تا حدود زیادی قبول شدهاید و به اردوی پیش دانشگاهی دعوت میشوید. در آنجا طی یک سری برنامههای بنیانبرافکن و شدید مخ شما را مورد هجوم قرار داده و دربارهی دانشگاه اطلاعات میدهند. در صورتی که در اردو سوتی خاصی از داوطلب مشاهده نشود، میتواند در دانشگاه تحصیل کند.
۳
نهادهای امنیتی و دانشگاه امام صادق علیهالسلام!
نگاه به دانشگاه از دو سو افراطی است و دچار توهم است. برخی تصور میکنند که اینجا یک نهاد امنیتی است و برخی تصور میکنند جاسوسپرور است. مثلاً آقای عبدالله شهبازی (نویسنده و مورخ) در یادداشتی نوشته بود: «جاسوس به کسی میگویند که در جاهای مهم نفوذ میکند و اطلاعات کسب میکند یا خرابکاری میکند. کسانی را میشناسم که در مسیر هوایی ایران- لندن در پرواز دائماند، در آکسفورد اسکولارشیپ میدهند، نخبگان برجسته را از دانشگاه امام صادق (ع) و جاهای دیگر «شکار» میکنند، با بعضی از آدمهای مهم این مملکت رفیقاند، دکترا میدهند و «اطلاعات» میگیرند، سابقه خانوادگیشان هم به «جاسوسی» میخورد؛ ولی کسی کاری به کارشان ندارد.»
یا یکی از همکارانم میگفت که اونجا بازجویی هم داره؟ اجمالاً باید اشاره کنم که این دانشگاه با توجه به داشتن گزینش و لزوم تأیید صلاحیت برای ورود به دانشگاه، احتمالاً دارای دانشجویان مستعدی برای ورود به نهادهای امنیتی است. به قول یکی از دوستان، اطلاعیههای شرکتهای خصوصی که از همهی دانشجویان در همهی رشتهها استخدام میکند، در دانشگاه امام صادق علیهالسلام شهره است.
۴
دانشگاه امام صادق علیهالسلام هدف معلوم نیست!
در اینکه این دانشگاه چه هدفی را دنبال میکند، وحدت نظری وجود ندارد. برخی میگویند که این دانشگاه هم مثل سایر دانشگاههاست، با این تفاوت که دروسش متفاوت است یا محیطش علمی یا دینی است. پیش از این نگاه غالب این بوده است که برای مدیریتهای مختلف نظام افراد مناسب تربیت شوند. اما اکنون هدف بیشتر بر تربیت نیروهای عالم و نیز تولید علم دینی تأکید میشود. اما اینکه این اهداف تا چه اندازه در برنامهریزیها متجلی است، امری ست که نیازمند بررسی است.
۵
سیاست و دانشگاه امام صادق علیهالسلام
علیرغم همهی جنبههای علمی دانشگاه، جنبههای سیاسی این دانشگاه بسیار برجسته است. مهمترین دلیلش هم مربوط ریاست دانشگاه است. چرا که ایشان پدر معنوی جناح راست محسوب میشود. همچنین دبیری آیتالله مهدوی کنی بر جامعهی روحانیت مبارز مزید بر علت شده است که فضای دانشگاه سیاسی به نظر برسد. درحالی که ارتباطی میان این نوع فعالیتهای سیاسی و عملکرد سیاسی دانشجویان وجود ندارد.
نمونهی این تقابلها را میتوان در اعتراض دانشجویان به آقای هاشمی رفسنجانی و پاسخخواستن از وی در زمان حضورش در یک همایش در دانشگاه مشاهده کرد. همچنین است تجمع مقابل دفتر ریاست دانشگاه در زمان برگزاری جلسهی جامعهی روحانیت در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری.
فضای سیاسی دانشجویان نیز به شدت پررنگ است. به خصوص توجه به این نکته ضروری است که در دانشگاه امام صادق علیهالسلام تنها یک تشکل سیاسی وجود دارد: بسیج دانشجویی. تبلیغات و ترتیبات در فضای سیاسی بر عهدهی یک جریان خاص است و سایر گروهها و اندیشهها به دلایل مختلف (از جمله فلت افراد یا سکوت خودشان) نمود بیرونی ندارند. با این وجود بسیاری از جوانان فعال در عرصههای سیاسی (به خصوص در سازمان فرهنگی هنری شهرداری) در سالهای اخیر از دانشجویان این دانشگاه بودهاند. تذکر این امر نیز خالی از لطف نیست که در میان مشاورین جوان دولتمردان، کمتر میتوان از دانشجویان این دانشگاه اثری یافت؛ هرچند قرابت فکری آنها با دولت بسیار زیاد است.
۶
ممنوعیتهای دانشگاه
این مطلب پیشاپیش تکذیب میشود!
در دانشگاه امام صادق علیهالسلام، داشتن تلویزیون در اتاقهای خوابگاهی ممنوع است. داشتن رایانه نیز نیازمند مجوز است. البته اعمال و توجه دانشجویان به این ممنوعیتها بیاعتباری قوانین مربوطه را نشان میدهد. استعمال دخانیات «بأی نحو کان» در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام میباشد. (بنابر فتوای میرزای شیرازی عمل میشود!) ورود اغیار ممنوع است. مذکراً او مؤنثاً! البته احتمالاً اخیراً کارهایی در کاهش ممنوعیتها انجام شده است. چرا که به وفور (یک نفر در سال) شاهد حضور اغیار به خصوص از جنس لطیفش در دانشگاه هستیم. این مطلب باز هم تکذیب میشود. (چند سال پیش انتشار مطلبی در این باره در روزنامهی شرق با تکذیب روبرو شد و فعلاً با توجه عدم تغییر رویکردها تکذیبیه به قوت خود باقی ست.)
۷
رشتههای تحصیلی
در دانشگاه امام صادق علیهالسلام، تمام رشتههای تحصیلی مرکب از دو بخش کلی است که اولینش معارف اسلامی است و بخش دوم تخصص در رشتهی مشخص. دورهها عموماً کارشناسی ارشد پیوسته است. هر از چند سال یکبار نیز در برخی از گرایشها در دورهی کارشناسی ارشد ناپیوسته دورههایی برگزار میشود. دانشگاه در ابتدا با امتیاز رسمی ستاد انقلاب فرهنگی در سه رشته «معارف اسلامی و تبلیغ» (الهیات)، «معارف اسلامی و علوم سیاسی» و «معارف اسلامی و اقتصاد»، در مقطع کارشناسی ارشد پیوسته، آغاز به کار کرد. دانشگاه امام صادق علیه السلام به دنبال گسترش رشته های تحصیلی و بالا بردن کیفیت و کمیت آموزشی خود، در سال ۱۳۶۹ دو رشته دیگر «معارف اسلامی و مدیریت» و «معارف اسلامی و حقوق» در مقطع کارشناسی ارشد به مجموعه موجود دانشگاه اضافه کرد.
در سال ۱۳۷۱ دوره های مقطع دکتری در این دانشگاه در چهار رشته الهیات، علوم سیاسی، علوم اقتصادی، و فرهنگ و ارتباطات تأسیس شد. ایجاد دکتری حقوق نیز در سالهای اخیر به برنامههای دانشگاه اضافه شده است. قریب به یکصد نفر نیز در این مقطع تحصیل کرده و میکنند. به تبع عنوان رشتهها، محتوای درسی نیز دو بخشی است. در بخش معارف اسلامی، دانشجویان موظف به گذراندن دورههای اخلاق، کلام و اعتقادات، تفسیر، فقه و اصول هستند. در برخی مدارس علمیه فارغالتحصیلان این دانشگاه میتوانند از پایهی ششم ادامهی تحصیل دهند. در بخش تخصصی نیز تمام دروسی که در دانشگاههای دیگر تدریس میشود، در این دانشگاه وجود دارد؛ بدون اینکه تفاوتی در سرفصلها و محتوا باشد. همچنین یکی از چیزهایی که در این دانشگاه بر آن تأکید میشود، آموزش زبان خارجی است. تعداد واحدهای زبانهای خارجی نشاندهندهی این موضوع است. بیست واحد به صرف و نحو اختصاص دارد. همچنین هشت ترم نیز به مکالمهی زبان عربی اختصاص دارد. بیست واحد نیز به زبان دوم اختصاص دارد. عموماً این زبان انگلیسی است. اما دانشجویان حقوق میتوانند به جای آن، زبان فرانسه را انتخاب کنند. علاوه بر این نیز زبانهای تخصصی نیز در چهار واحد ارائه میشود.
۸
فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق علیهالسلام
برخی از فارغالتحصیلان این دانشگاه نامشان در این لیست است:
۱- دکتر سعید جلیلی- دبیر شورای عالی امنیت ملّی
۲- دکتر عبدالله رمضان زاده- سخنگوی دولت اصلاحات
۳- دکتر مصطفی کواکبیان- دبیرکل حزب مردمسالاری و مدیرمسوول روزنامه مردمسالاری
۴- دکتر زاهدی وفا- معاون وزیر اقتصاد و دارایی
۵- دکتر کاظم جلالی- سخنگوی کمیسیون سیاست خارجی
۶- دکتر مسعود اسلامی- رییس دانشکده روابط خارجی دولت اصلاحات
۷- دکتر فریدالدین حدادعادل- آقازاده رییس مجلس
۸- دکتر محمدباقر خرمشاد- معاون وزیر علوم
۹- دکتر ابوالحسنی- قائم مقام دانشگاه پیام نور
۱۰- دکتر رضی- رییس شبکه العالم
۱۱- دکتر حسینی- رییس دانشکده صداوسیما
۱۲- دکتر احمدزاده کرمانی- رییس دانشکده خبر و استاندار فارس
۱۳- دکتر کرمی- قائم مقام معاونت سیما
۱۴- دکتر بیابانی- رییس شبکه آموزش سیما
۱۵- دکتر ایوبی- معاون وزیر کشور
۱۶- وحید جلیلی- سردبیر سابق ماهنامه توقیف شده سوره و سردبیر ماهنامه راه
۱۷- مجید مختاری- سردبیر روزنامه سیاست روز
۱۸- دکتر حسام الدین آشنا: معاون سابق وزارت اطلاعات
۱۹- دکتر همایون- معاون وزیر ارشاد
و…
۹
اساتید
بیشتر اساتید این دانشگاه مدعوند. به خصوص در دروس تخصصی این امر مشهود است. اما سابقهی تاریخی حضور برخی اساتید در این دانشگاه مؤید فضای باز در انتخاب اساتید بوده است. به خصوص در ابتدای تشکیل این دانشگاه، نمود حضور اساتیدی که هیچ سنخیتی با اهداف نداشتهاند، بسیار زیاد بوده است. مثلاً یکی از اساتید دانشکدهی اقتصاد که مشاور اقتصادی فرح پهلوی بوده است، از همان ابتدا در لیست اعضای هیئت علمی بوده و هنوز نیز هستند. عبدالکریم سروش، سعید حجاریان، محسن کدیور، حسین بشیریه، مصطفی پورمحمدی و … نیز در هرکدام در دورههایی در این دانشگاه تدریس داشتهاند. آزادی بیان نیز به حدی بوده است که سروش مبانی نظریهی قبض و بسط تئوریک شریعت در این دانشگاه بیان کرده است که در مقدمهی کتابش به آن اشاره کرده است. دو سال پیش نیز زمزمههای حضور مجدد سروش در دانشگاه مطرح شد که مخالفتهایی را در پی داشت. در ترم اخیر هم شخصیتهای مختلفی در دانشگاه تدریس دارند. از این میان به نام سردار رحیم صفوی در دانشکدهی علوم سیاسی و دکتر دانشجعفری در دانشکدهی اقتصاد (به عنوان استاد مدعو) میتوان اشاره کرد.
۱۰
مطالبات رهبری از دانشگاه امام صادق علیه السلام
با این مقدمات خواندن بخشهایی سخنان رهبری را در دیدار با دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام را به شما پیشنهاد میکنم:
«دانشگاه امام صادق یک پدیدهى ممتاز است؛ صرفاً یک دانشگاه مثل بقیهى دانشگاهها نیست که فقط مىخواهند دانشجو و عالم تربیت کنند؛ این هم هست؛ منتها علاوهى بر این، مىخواهد از همه جهت، یک الگوى دانشگاه اسلامى باشد؛ از جهت انگیزههاى ایمانى، رعایتهاى عملى و رفتارى، و عشق به علم و علمآموزىِ عاشقانه و مؤمنانه. این که امام مىفرماید: «من دوست داشتم بر سر شاگردان تازیانهها بلند مىشد، براى اینکه اینها را به علم بکشانند»، این معنایش چیست؟ علم را اسلام قدسیت بخشیده، علم یک امر مقدس است؛ دنبال علم رفتن داراى قدسیت است. اینطور نیست که علم مثل هر ابزار دیگرى، فقط وسیلهاى براى پول در آوردن باشد – حالا پول هم از آن در مىآید – اما قدسیت علم باید حفظ شود؛ «العلم نور»؛ نور بودن علم باید مورد نظر باشد و از جملهى شؤون دانشگاه اسلامى، یکى همین است. همه خیال مىکنند دانشگاه اسلامى که مىگوییم، یعنى حجابها اینطورى باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلفها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست! دانشگاه اسلامى از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامى و علمآموزى مؤمنانه، اینها شرط دانشگاه اسلامى است. آن وقت جهت دادن؛ جهت دادن به این علمآموزى ؛ که بهترین کارى که در دانشگاه شد، یکى همین بود که این دانشگاه را مخصوص علوم انسانى کردند؛ که این منطقهى واقعاً خلأ و فراغى بود؛ یک خلأ است که آن باید پُر شود. خوب، اگر شما که دانشجوى این دانشگاه هستید و در این بیست و چند سالى که این دانشگاه سرپاست، توانسته باشد این رسالت را انجام دهد – که یک نمونهى دانشگاه و متخرّجین دانشگاه، به صورت مطلوب و اسلامى فراهم بیاورد – این دانشگاه به دستاورد بسیار بزرگى رسیده است. این دانشگاه، این است. از این دانشگاه، توقع چیز دیگر و فراتر از این است.
خروجى دانشگاه امام صادق، ایدهآلش فقط نباید این باشد که حالا بیرون بیاید، فرض کنید اگر در فلان رشته، درس خوانده برود وکیل بشود یا محضردار بشود و یا برود کارمند فلان دستگاه وزارتىِ دولتى بشود؛ نه اینکه من مخالف باشم؛ نه، من موافقم که جوانهاى خوب در ارکان تشکیلات اجرایى کشور – چه قضایى و چه قوهى مجریه – حضور داشته باشند؛ اما این براى خروجى دانشگاه امام صادق ایدهآل نیست؛ ایدهآل و آن نقطهى آرمانى را باید از همان مطالبى که تا الان در این نیم ساعته عرض کردم، جست. شما باید در علم، یک حرکتى به وجود آورید؛ باید در دنیاى دانشآموزى و پیشرفت علم و بناى علمى کشور، یک تحرّکى به وجود آورید؛ این است آن رسالت اصلى شما. کارى کنید که دانشمندان مسلمان و مؤمن ما، در رشتههاى مختلف علوم انسانى، صاحبنظرانى شوند که دنیا از نظرات اینها استفاده کند؛ کارى کنید که دانشگاه امام صادق، نه فقط در مقایسهى با فلان دانشگاه دیگرى که در تهران یا شهرستان هست، یک رتبهى جلوترى به دست آورد؛ بلکه این دانشگاه مرجع تحقیقات مراکز علمى و دانشگاههاى دنیا بشود. امروز در دنیا و حتى در همین دنیاى گمراه غربى، افراد بسیارى هستند که به دنبال حقیقتاند؛ انسانهاى دانشمند و دانشپژوهى هم در بین اینها هستند و فراواناند، و کم هم نیستند که دنبال حرف حساب و حقاند؛ یک چنین انسانى در هر نقطهى دنیا – در کشورهاى اروپایى، آسیایى، امریکا و جاهاى دیگر – وقتى دارد دنبال یک مطلبى مىگردد، باید بتواند اثر علمى شما را در این پایگاه رایانهاى پیدا کند؛ حرف و فکر و راه تازهاى را که شما دارید نشان مىدهید. این را ما از دانشگاه امام صادق مىخواهیم. خروجى دانشگاه امام صادق باید با این نیّت و فکر، بتواند متخرج این دانشگاه بشود. بنابراین دانشگاه را قوى کنید.»
برای اطلاعات بیشتر میتوانید اینها را هم بخوانید:
سایت رسمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام
وبلاگ کافه اندیشه
انجمن وبلاگنویسان دانشگاه امام صادق علیهالسلام
تأسیس سازمان ملل متحد زمینهی تدوین حقوق بشر را هموار کرده است. همچنین باعث شده است تا حقوق بشر از شکل ابتدایی و جزئی آن به جامعیت برسد و نیز به عنوان امری بینالمللی تلقی گردد. قطعنامهی آزادی اطلاعات از اولین قطعنامههای حقوق بشری ملل متحد است که دو سال پیش از تصویب اعلامیهی جهانی حقوق بشر تدوین شده است. در این اعلامیه، آزادی اطلاعات به عنوان یک حق بنیادین از سوی مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است: «آزادی اطلاعات یک حق بنیادین بشری و… سنگ بنای تمام آزادیهایی است که سازمان ملل متحد وقف آن است. » اعلامیه آزادی اطلاعات به دولتها توصیه میکند که آنچه در توان دارند بعمل آورند تا حق مخبرین در جمعآوری و مخابرهی آزادانه و صحیح اخبار محفوظ بماند و در ایجاد تسهیلات برای اطلاعات سازمان ملل متحد و پشتیبانی از فعالیت مراکز اطلاعات ملل متحد مساعی خود را به کار برند.
این قطعنامه همچنین از شورای اقتصادی و اجتماعی خواست تا کنفرانسی در زمینهی آزادی اطلاعات تشکیل دهد. این کنفرانس در سال ۱۹۴۸ در ژنو تشکیل شد و سه طرح مقاولهنامه جمعآوری و پخش اخبار، مقاولهنامه حق بینالمللی تصحیح و مقاولهنامه بینالمللی کسب اطلاعات تهیه و تقدیم داشت. دو طرح اول در سال ۱۹۴۹ به تصویب مجمع عمومی رسید و طرح سوم در سال ۱۹۶۲ به صورت یک اعلامیه توسط شورای اقتصادی و اجتماعی صادر و اعلام گردید.
مادهی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوب دهم دسامبر ۱۹۴۸) به عنوان پایهایترین سند بینالمللی حقوق بشر به صراحت آزادی اطلاعات را به عنوان یکی از حقوق انسانی بیان داشته است: «هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. »
مادهی ۱۹ میثاق حقوق مدنی و سیاسی (مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶) در بند دوم خود آزادی بیان را رسمیت مجدد بخشیده است و جستجو، تحصیل و نشر عقاید و نظر را در ابعاد و اشکال مختلف خواه شفاهی و خواه کتبی، به صورت نوشته یا چاپ یا آثار هنری مورد حمایت خود قرار داده است.
احمد مسجدجامعی، وزیر سابق ارشاد که چندی پیش در سفری به عراق ملاقاتی هم با آیت الله سیستانی داشته، به شرح این دیدار و نقل مباحث دقیق ایشان پرداخته است. ظرایف این گزارش، نوع برخورد متواضعانه و همچنین احاطه دقیق ایشان به مباحث علمی و فکری روز ایران را نشان می دهد. از این رو مناسب دیدم تا با بازنشر این مطلب دیگران را نیز از این مطلب مطلع کنم. این مطلب در ویژهنامهی نوروزی روزنامه اعتماد ملی درج شده است.
ـــــدغدغه های آیتالله سیستانی درباره اوضاع فرهنگی، فکری ایرانــــــــــ
ـــــــــاحمد مسجدجامعیـــــــــ
آنچه میخوانید، حاصل دیداری است با آیتالله سیستانی در سفر اخیرم به عراق. این گفتوگو ضبطشده نیست و فکر نمیکردم روزی آن را بنویسم. گفتههای ایشان را نقل به مضمون کردهام، هرچند کوشیدهام عین عبارات ایشان تا جایی که ممکن است محفوظ بماند.
از بازارچهای شلوغ وارد کوچهای تنگ میشویم؛ با خانههای قدیمی. منزل آیتالله سیستانی در همین کوچه قرار دارد.
فکر میکنم با توجه به وضعیت ویژه عراق باید تدابیر شدید امنیتی برای ورود به آن خانه حاکم باشد، اما نشانی از تدابیر سخت نیست. احترام میکنند و بیآنکه کسی از ما درباره همراهداشتن موبایل یا چیزهای مشابه دیگر سوال کند، وارد منزل میشویم.
در اینجا روحانیون کشورهای مختلف حضور دارند. هرچند زبان غالب عربی است، اما حضور زبان فارسی را هم حس میکنم و میتوان با این زبان هم گفتوگو کرد. یکی، دو نفر همراهی میکنند، تا دقایقی بعد وارد اتاق آیتالله بشویم.
اتاق بسیار ساده است و ایشان دو زانو در کنجی نشستهاند. انتظار میرفت مطابق روال معمول وسایل و تجهیزاتی از قبیل دوربین و ضبط صوت و غیره در اتاق پیشبینی شده باشد، اما چنین نیست، تشریفاتی به چشم نمیخورد و جز پتوی کنار اتاق تجمل دیگری وجود ندارد. اینک در محضر ایشان نشستهایم و آشناییهای اولیه حاصل شده است.
قاعده این است که آقای سیستانی بپرسند و ما پاسخ دهیم، اما با فروتنی و ادب تمام ایشان سخن را آغاز میکنند و گزارشی کوتاه از وضعیت عراق امروز میدهند و میافزایند: ما اینجا به ابتلائات سخت آزمایش میشویم و البته گلایهای هم نیست و خدا را شکرگزاریم. ائمه ما هم به ابتلائات سختی دچار بودند. آنها پیشوایان ما هستند. ما خدا را شاکریم که برای این مشکلات در عراق انتخابمان کرد و این لیاقت را در ما و مردم عراق دیده و اینگونه امتحان میکند.
اگر با من نبودش هیچ میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی
شما در اینجا به زیارت آمدهاید، قبول باشد؛ ولی ما در جوار حرم مطهر امیرالمومنین(ع) هستیم و توفیق تشرف نداریم.
من در این سالها به واسطه شرایط دشوار امنیتی، فقط یک بار موفق به زیارت در حرم شدهام؛ آن هم زمانی بود که پس از معالجات از خارج به اینجا برگشتیم و قبل از آمدن به خانه به زیارت حرم مطهر موفق شدیم.
شما از کشتارهای شیعیان و مردم عراق خبر دارید؛ از ظلمهایی که به مردم ما میشود، کم و بیش اطلاع دارید؛ از ضربههایی که به ما وارد میشود، قدری شنیدهاید، ولی ما باید تحمل کنیم:
مرد آن است که در کشاکش دهر
سنگ زیرین آسیا باشد
من به آینده عراق خوشبین هستم و امیدوارم که ما از این امتحانات و ابتلائات سربلند بیرون بیاییم.
شما هم قدر امنیت را در کشورتان بدانید. الان در افغانستان، پاکستان و عراق که همسایه شما هستند، ناامن است و شما مراقب این امنیت در کشورتان باشید. در مثل است که مرگ فقط برای همسایه نیست.
این گزارش ما بود؛ حالا شما که مشکلاتی از این نوع ندارید، از اوضاع ایران بگویید؛ از اوضاع فرهنگی و فکری ایران بگویید؛ شما در برابر نظرات جدید و دیدگاههای فکری غرب چه کارهایی کردهاید؟
واقعیت این بود که من آمادگی چنین پرسشی از ناحیه ایشان را نداشتم. غافلگیر شده بودم. تصویری که تاکنون از ایشان در ملاقات با ایرانیها نقل میشد، حول محورهای دیگری بود: بحث درباره آرای فقهی و تاکید اهمیت حدیث و کمی هم مباحث سیاسی و البته مسائل مستحدثه را هم مطرح میکردند.
یکی از دوستان از ایشان پرسیده بودند که چرا دوره درس خارج شما اینقدر طولانی است و پاسخ شنیده بود که من مقید هستم به مسائل خلاف و نظرات اهل سنت در مباحث فقهی بپردازم، اما این بار بحث لونی دیگر داشت و از حوزه دیگری آغاز شده بود؛ پرسش در باب فرهنگ و مبانی فکری و نظری بود.
پرسش آقای سیستانی، پرسش سادهای نیست، بلکه دغدغه مهمی است که همه ما درگیر آنیم.
در پاسخ به ایشان میگویم یکی از رویدادهای مهم فرهنگی در سالهای پس از انقلاب در ایران رواج و شکوفایی دانشنامهنویسی است. بیش از دو دهه است که ما در این حوزه کار میکنیم، میکوشیم با منابع و نگاههای جدید که منطبق با شرایط امروز عالم باشد، مباحث و مطالب مختلف را به صورت مقالات دایرهالمعارفی تالیف و تدوین کنیم تا به سهولت در اختیار مراجعهکنندگان قرار گیرد و پاسخگوی پرسشهای آنها باشد. البته اینگونه کارها لزوما جنبه گروهی و سازمانی دارد و کاری فردی نیست.
آیتالله سیستانی در تایید میگویند امروز دیگر کارهای بزرگ فردی چندان معنایی ندارد و چنین کارهایی باید لجنهای باشد و بعد بحثی را پیش میکشند که بیشتر باعث تعجب و شوق من میشود. هیچ انتظار آن را نداشتم.
ایشان با همان لحن آرام و سخن بیپیرایه میگویند: من برخی از این کارها را دیدهام و وقتی با تسلط تمام به نقد و بررسی برخی از مدخلهای این دایرهالمعارفها اشاره میکنند تعجب و حیرتم بیشتر میشود.
آیت الله به مدخل «ابن تیمیه» و «ابنسینا» به عنوان نمونههایی که دیدهاند، اشاره میکنند و درباره آنها نظر میدهند.
مدخل ابن تیمیه نوشته مرحوم آقای زریاب خویی است. ایشان بیآنکه اشارهای به نام پدیدآوردنده داشته باشند، میگویند که این مقاله طولانی و خوب است؛ ولی بعضی از ابعاد و آثار مهم ابنتیمیه دیده نشده است و در برداشتها و استنباطها نظرات ویژهای که بدیع باشد، ارائه نشده است؛ من هنوز از از تامل در این سخن بیرون نیامدهام که به مدخل بعدی میپردازند.
مدخل ابنسینا را مثال میزنند. این مقاله را مرحوم آقای شرف خراسانی تالیف کردهاند؛ ایشان این بحث را با مدخل ابنسینا در دایرهالمعارف جدیدی در مصر، که نام آن را نبردند، مقایسه میکنند و کار مصریها را منسجمتر و با ایدهای روشنتر ارزیابی میکنند؛ هر چند مدخل ابنسینا در دانشنامه ایران منابع بیشتری را ارائه داده و اطلاعات و حجم مطالب آن گسترده است ولی میتوانست جنبه تحلیلی بیشتری داشته باشد.
پس از آن به مدخل، «اعتباریات»، میپردازند؛ این مدخل به قلم آقای سروش است و درباره آن میگویند که این مقاله گاهی به نظرات میرزای نائینی و گاهی به آرای مرحوم کمپانی نزدیک میشود؛ هر چند انسجام و ایده روشنی در آن نمیتوان یافت.
سپس تاکید کردند که البته در بین دانشنامههای فارسی فقط دایرهالمعارف بزرگ اسلامی را دیدهاند و ترجمه عربی برخی از مجلدات آن را نیز دارند. سر ویراستار این دانشنامه سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی است و پدر ایشان از بزرگان حوزه نجف بودهاند.
در اینجا از طرحی سخن گفتم که چند سال پیش برای ارزیابی مدخلهای اسلامی دایرهالمعارفها و اظهارنظر در باب رتبهبندی بهترین آنها در این زمینه انجام دادیم.
سپس آیتآلله سوال کردند که این کارها البته خوب و ارزشمند است ولی عمدتا جنبه عمومی و اطلاعات کلی دارند. در حوزههای تخصصی و تحلیلی چه کارهایی شده است؟
معلوم بود سوال ایشان قراردادی نیست؛ پرسشهای اساسی و دغدغههای فکری گستردهای دارند و از باب نقش و تظاهر و تفاخر به این مباحث روی نیاوردهاند.
تاملی کردم و از چند موسسه پژوهشی و انتشاراتی تخصصی نام بردم؛ مرکز تدوین کتابهای درسی حوزه و دانشگاهها، مرکز نشر دانشگاهی و سمت (سازمان مطالعات و تحقیقات) و تاریخچه شکلگیری آنها را همراه با گزارشی کوتاه از فعالیتهایشان ارائه دادم.
سپس با این پرسش دقیق آیتالله روبهرو شدم که این کارها خوب است اما آیا محصول این کارها تاثیرگذار بوده و مورد توجه جوانان و دانشگاهیان قرار گرفته است. ایشان بهدنبال تاثیرات اجتماعی این آثار هم هستند و در باب اجماع استادان در باب این مباحث و با توجه به محافل علمی و فکری معارض دقتنظرهای ویژهای دارند.
واقعیت این است که تاکنون نظام ارزیابی کیفی در این حوزهها نداشتهایم و گزارشها جنبه کلیگویی و یا آماری داشتهاند. نمیتوانیم پاسخی صریح و مستند بدهم؛ از این رو ترجیح دادم که ادامه سخن را به ایشان واگذار کنم. آیتالله سیستانی این بار صریحتر طرح موضوع کردند.
من با افکار و آثار برخی از شخصیتها مثل آقای مطهری آشنا هستم. ایشان شخصیتی تاثیرگذار بودند؛ ولی بیش از سه دهه از زمان تالیف آن آثار میگذرد. هر چند هنوز هم قابل استفاده هستند، آیا شما شخصیتهایی تربیت کردهاید که مثل ایشان باشند؟
سپس خود ایشان ادامه میدهند که با افکار بعضی از شخصیتهای ایرانی آشنا هستم و به آنها علاقهمندم؛ اما نمیدانم تاثیر این افکار و آرا در بین گروههای تحصیلکرده و جوانان دانشگاهدیده چقدر است؟
به ناگزیر اشارهای به نسل جدید نویسندگان و پدیدآورندگان دارم و گزارشی از بعضی بحثهای فکری امروز ارائه دادم. اما ایشان همچنان بهدنبال پاسخ برای سوالات اساسی خود بودند و هر بار به نحوی به تبیین پرسش خود میپرداختند.
مشخصا از آقای جوادیآملی نام بردند و اظهار داشتند: من چند بار صحبتهای ایشان را شنیدهام و پرسیدند آیا همانطور که ما شنیدهایم و به مذاق ما خوش آمده است، مخاطبان دیگر هم از این بیانات استفاده و استقبال میکنند؟
ایشان سپس افزودند بعضی آثار آقای مصباح یزدی را هم خواندهاند و مشابه این سوال را در مورد تالیفات ایشان نیز دانستند که آیا پاسخگوی نیازهای نسل امروز و مفهوم و مقبول آنها هست؟
من درباره نحوه آشنایی ایشان با آثار آقایان پرسیدم؛ پاسخ دادند یکی – دو بار از طریق صدا و سیما مطالب ایشان را شنیدهایم، بعضا آثار آقایان را هم خواندهام.
پاسخ این بود که این بحثها برای بعضی گروهها پاسخگوست و آنگاه به تنوع و تکثر هویتهای فکری در ایران اشاره میکنم که به حدی است که در شرایط فعلی نمیتوان از دیدگاه غالب نام برد و بلافاصله میافزایم هرچند شخصیتهای دیگری هم هستند که به دلایل مختلف چندان رسانهای نیستند، اما از تاثیرگذاری و مقبولیت برخوردار هستند.
در لابهلای این مباحث صحبت از فلسفه پیش میآید و آیتالله به موضوع جالبی اشاره میکنند. قبلا فلسفه در بین ما به همه ساحتهای زندگی و علم توجه داشت؛ اما کمکم محدود به ماوراءالطبیعه شد و رابطهاش با زندگی روزمره و با علم قطع شد، در همین بحث از ابنسینا یاد میکنند، بهعنوان کسی که در آثارش صرفا به ماوراءالطبیه محدود نیست و حتی حوزه موسیقی را هم دربر دارد و از ابنخلدون نام میبرند که در آثارش به فلسفه اجتماعی میپردازد.
سپس آیتالله بحث را به حوزه دیگری هدایت میکنند و از وضعیت گروههای فکری جدید میپرسند. در این میان اشارهای به کتاب سیاستنامه آخوند خراسانی میشود. این کتاب تالیف آقای کدیور است و سراغ جلد دوم آن را میگیرند و توضیح میدهند برخی از مطالب و سندها به جلد بعدی ارجاع شده است.
آیتالله این کتاب را با دقت خواندهاند و ایرادهایی به فصلبندی و نمایهسازی آن دارند و میگویند ارجاعی را که در فهرست به متن کتاب داده شده نتوانستند بیابند.
بحث به حوزه مباحث تاریخی کشیده میشود و از ازدیاد رویکرد به مباحث تاریخی در ایران میپرسند. این مباحث و این شیوه بحث چقدر پاسخگوی نیاز امروز ماست و اشاره دارند که مباحث تاریخی در ایران عموما با نگاه به انقلاب اسلامی است. حالا یاله یا علیه و ظاهرا این نحوه تاریخنگاری را چندان قابل قبول نمیدانند؛ و بر این نظرند که تاریخ هر دوره را باید باتوجه به شرایط و وضعیت حاکم بر همان دوره نوشت و ارزیابی کرد.
چون فکر نمیکنم جلد دوم کتاب آقای کدیور منتشر شده باشد؛ لذا به اثر دیگری اشاره میکنم که در باب آرای آخوند خراسانی است و گروهی از طلبههای مشهد در حال تهیه کردن آن هستند و ایشان علاقهمند هستند که آن را هم ببینند.
جلسه از زمان تعیینشده طولانیتر شده است و فرزند بزرگوار ایشان از ابتدای جلسه همچنان ایستاده در جمع ما حضور دارند و ادب ایشان باعث نگرانی بیشتر در باب تاخیر در برنامهها میشود. بهرغم آنکه دوست داشتم همچنان پای سخنان ایشان بنشینیم، آماده رفتن میشوم؛ اما گویی ایشان هنوز مطالبی دارند که بیشک برای ما مهم و ارزشمند است؛ آیتالله در باب کتابهایی که از قم برایشان ارسال میشود میگویند در این آثاری که اخیرا میبینند توجه زیادی به مسائل مربوط به کرامات است و اظهار میدارند که این قبیل کتابها چاپهای مختلف و متعددی دارد و سپس به نمونهای از این کتابها اشاره میکنند که در شمارگان بالا به بازار آمده است.
در پاسخ به ایشان من هم حرفی برای گفتن ندارم و نمیتوانم این همه کرامات و عوامزدگی را که حتی در حوزه خواص هم راه پیدا کرده است انکار کنم.
ترجیح میدهم در این مورد سکوت کنم. سپس به بعضی کارهای این دینپژوهان اشاره میکنم و از تاثیرات علمی راهاندازی کتابخانههای تخصصی در حوزههای فلسفه و کلام و حدیث و قرآن و تاریخ و ادبیات و فقه که چند سالی است در قم کار خود را آغاز کرده، نکاتی را بیان میکنم و نشریه آینه پژوهش از دفتر تبلیغات اسلامی را معرفی میکنم که منبع قابل اتکایی برای بررسی وضعیت کتابهای دینی در ایران است.
سپس یادی از مرحوم میرزاعلی آقای فلسفی میشود و به کتابی که درباره انسان خواندهاند اشاره میکنند. من به معرفی کتاب دیگری درباره آقای فلسفی میپردازم که توسط شاگردان ایشان تهیه شده و در دست انتشار است.
به همین مناسبت نامی از آقای مهدویدامغانی به میان میآید. ایشان این خاندان را میشناسند و بلافاصله میگویند احمد مهدویدامغانی که در آمریکا است؟ یادم میآید که در شرحی از آقای مهدویدامغانی خواندهبودم که ۶۰ سال پیش در مشهد مقدس آیتالله سیستانی نزد مرحوم حاج شیخ سیفالله ایسی شرح منظومه میخواندند. بحث حوزه خراسان است و یادی از برخی بزرگان میشود نامی از آقای حکیمی هم به میان میآید، آیتالله علاقه بسیار و تاکید بر اهمیت حدیث دارند و از کتابهای آقای حکیمی هم برخی را خواندهاند و از اینکه آثار ایشان مورد توجه است اظهار رضایت دارند.
از سخنان آیتالله و احاطه همهجانبهای که به مباحث حوزههای فکری و فرهنگی دارند میشود دریافت که ایشان با آثار دانشمندان دیگر کشورها آشنا هستند؛ اما در عین حال میپرسم: آیا شما آثار نویسندگان دیگر کشورها را هم دنبال میکنید؟
پاسخ میدهند بله، آثار عربی دیگر کشورها را میخوانم؛ اما با زبانهای اروپایی آشنا نیستم و از ترجمههای عربی آنها استفاده میکنم. دوستان خصوصا از بیروت این کتابها را تهیه میکنند.
آیتالله کتابخانهای دارند که در آن دهها جلد کتاب فارسی به چشم میخورد و میگویند بعضی از کتابها را دوبار خواندهام و بخشهایی از کتابها را چند بار. ایشان اظهار میدارند درباره ایران کتابهایی را که دیگران در کشورهای دیگر هم نوشتهاند میخوانند.
آیتالله ابراز تمایل میکنند که آثار ارزشمندی را که در ایران چاپ شده است برایشان بفرستیم و بلافاصله اضافه میکنند البته بهای آن را خودم میپردازم تا به شما فشاری وارد نشود. در پاسخ کمی مکث میکنم و ایشان ادامه میدهند که شما نگران نباشید، من از وجوهات شرعی استفاده نمیکنم؛ پولی برای این خریدها در اختیار ما هست و من خوشحالم که بتوانم خدمتی انجام دهم.
خیلی بیشتر از زمان پیشبینی شده در خدمت ایشان بودهایم و دیگر وقت خداحافظی است.
از جا برمیخیزم. ایشان هم برخاستهاند. برای خداحافظی نزدیک میشوم؛ اما ظاهرا هنوز مطالب دیگری ناگفته مانده است.
ایشان برخی دوستان و بزرگان را نام میبرند و درباره مطالب و نامههایی که برای ایشان ارسال شده توضیحی میدهند و اضافه میکنند که من برای ایران کمتر مطلبی مینویسم یا نامهای را پاسخ میدهم، چون من چیزی مینویسم اما چیز دیگری خوانده و فهمیده میشود. در پایان به آقای خاتمی سلام رساندند و ابراز تمایل میکنند که آثار ایشان را ببینند. در پایان اینچنین عذرخواهی میکنند: ببخشید شما را خسته کردیم؛ میخواستم قدری بیشتر بدانم.
من شرمنده میشدم؛ این شرمندگی وقتی بیشتر میشود که ایشان چندقدمی ما را مشایعت میکنند و از محضرشان مرخص میشوم. از آن خانه ساده و صمیمی پا بیرون مینهم و دوباره از همان کوچه تنگ و قدیمی میگذرم. بانگ اذان ظهر از گلدستههای حرم مطهر در فضا طنینانداز میشود. آستان مبارک مولای متقیان در پیشرو دیده میشود. سلام میکنم؛ صلیالله علیک یا امیرالمومنین و به راه خود ادامه میدهم.
به «نوآوری» کوش در زندگی
که سالت شود سال بالندگی
«شکوفایی» و حُسن حاصل شود
که این سال «مهدی»ست به فرخندگی