بایگانی برچسب‌ها ‌

همه چیز درباره‌ی ارتش سایبری ایران

پنج‌شنبه 18 فوریه 2010

به احترام رفراندوم مردم

لوگوی جدید ارتش سایبری

لوگوی جدید ارتش سایبری

نام ارتش سایبری ایران زمانی بر سر زبان‌ها افتاد که در اولین حمله سایت توئیتر را مورد حمله قرار داد و در پیامی که در سایت قرار داده بود، از حمایت از اغتشاش در ایران توسط توئیتر انتقاد کرده بود. در پیام هکرها آمده بود: «آمریکا فکر می‎کند که دارد اینترنت را با دسترسی‎اش کنترل و مدیریت می‎کند، اما این طور نیست؛ این ما هستیم که اینترنت را با قدرت‌مان کنترل و مدیریت می‎کنیم. بنابراین، سعی نکنید مردم ایران را تحریک کنید که…»

سایت اصلی فتنه هک می‌شوند
پس از این سایت نوبت به موج‌کمپ رسید تا دامنه‌ی آن در اختیار ارتش سایبری ایران قرار گیرد. در اولین عکس‌العمل‌ها هک موج‌سبزآزادی با موضوع دستگیری‌ها گره خورد. برخی گفتند که هکی انجام نشده استو تنها مدیر این سایت دستگیر شده است. اما به روز رسانی مجدد سایت و خداحافظی تیم فعال آن، این گمانه هم باطل شد. برخی از دوستان در فرندفید می‌گفتند که مدیر موج‌سبز آزادی فاطمه شمس است که البته خارج از ایران ساکن است. از این جهت احتمال ارتباط بین دستگیری‌ها و هک شدن دامنه‌ی موج‌کمپ منتفی است.

جستجوگر چینی شکست
جستجوگر چینی بایدو هدف دیگری بود که ارتش سایبری ایران آن را از کار انداخت. این عمل موجی از سئوالات را درباره‌ی انگیزه‌ی هکرها ایجاد کرد. اما برخی گمانه‌زنی‌ها از قدرت‌نمایی ارتش سایبری حکایت می‌کرد. دامنه‌ی فیس‌بوک دات‌نت هم همزمان با بایدو مورد حمله قرار گرفت و هکرها با ورود به سرور فیس‌بوک صفحه‌ی اول آن را تغییر دادند. هرچند دامنه‌ی فیس‌بوک دات‌نت فعال نیست، اما باتوجه به این‌که با سایت اصلی روی یک سرور قرار دارند، بار دیگر قدرت ارتش سایبری ایران را نشان داد.

وقتی سازگارا ضایع می‌شود
محسن سازگارا (ضد انقلاب فراری) که همکار سیا محسوب می‌شود در برنامه‌ای از راه‌های مقابله با هکرهای ارتش سایبری سخن گفت و یک روز بعد، سایت او مورد حمله قرار گرفت. هکرها با طعنه خطاب به او نوشته بودند که به جای حرف زدن، اگر عرضه دارد، از هک شدن سایت خودش جلوگیری کند! علاوه بر سایت سازگارا، فیلم‌های یوتیوب او نیز پاک شد. وی در این فیلم‌ها به شیوه‌های عملیاتی علیه حکومت اشاره می‌کرد و زمینه‌های آشوب را فراهم می‌کرد.
سایت دیگری که توسط این ارتش هک شد، سایتک بود. این سایت اگرچه شاخص نبود، اما در جرگه سایت‌های جریان آشوب به شمار می‌رفت.

رادیو زمانه خاموش شد
رادیو زمانه در ۱۰ بهمن ۱۳۸۸ هک شد. در صفحه نخست آن، تصویری منقش به پرچم جمهوری اسلامی ایران و عبارت‌های «یاحسین (ع)» و «خلیج فارس» نوشته شد و در پیامی نوشت: «ارتش سایبری ایران به تمام مزدوران وطن‌فروش هشدار می‌دهد که در دامان اربابان خود نیز آن‌ها را راحت نمی‌گذارد.»
فرید حائری نژاد سردبیر رادیو زمانه در گفت‌وگو با بی.بی.سی تصریح کرد: حمله کنندگان تلاش کرده‌اند به داخل “سرور ” این سایت نفوذ کنند. آنها توانستند وارد حساب کاربری سایت شوند و حتی به داخل ایمیل‌های صاحبان حساب‌های کاربری نفوذ کرده‌اند؛ آنها تلاش کردند اطلاعات افراد در تماس با سایت را هم به دست بیاورند. وی همچنین به دویچه وله گفت: حمله کنندگان اول به سرور ما حمله کردند و پس از آن وارد ایمیل اکانت ما شدند و آخر سر دومین ما را تغییر دادند. حمله کنندگان کسانی هستند که چند هفته قبل به تویتر ضربه زدند.
رادیو زمانه از وابستگان به خانه آزادی در آمریکاست که با حمایت هلندی‌ها در آمستردام تشکیل شده است.

خبرنامه امیرکبیر
۱۷ بهمن خبرنامه امیرکبیر هک شد. در صفحه نخست آن، این‌بار تصویری منقش به پرچم یاحسین (ع) و «فإن حزب‌الله هم الغالبون» جای گرفت. در بخش انتهایی این تصویر، شعر زیر درج شده بود:
“اگر فرمان دهد رهبر، بتازیم
اگر او خواهد از ما، سر ببازیم
اگر صبر و قرار از ما بخواهد
بنشینیم و بسوزیم و بسازیم”

به احترام رفراندوم مردم
موج بعدی هک در ۲۳ بهمن رخ داد. سایت‌های جرس، تحول سبز و کلمه توسط هکرها مورد حمله قرار گرفت. اما این‌بار آرم تازه‌ای را برای این ارتش در نظر گرفته بودند: علامت اکسپلورر به همراه یک اسلحه کلاشینکف که روی آن صفر و یک‌هایی دیده می‌شود. در پیام منتشر شده توسط ارتش سایبری آمده است که این سایت به احترام رفراندم ۲۲ بهمن هک شده است.

گمانه‌زنی‌ها درباره هویت ارتش سایبری
برخی گانه‌زنی‌ها از ارتباط مرکز مبارزه با جرائم سازمان یافته سپاه با این گروه خبر می‌دهد. نام این مرکز زمانی بر سر زبان‌ها افتاد که شبکه‌ای از مدیران سایت‌های غیراخلاقی فارسی دستگیر شدند و در یک برنامه‌ی تلویزیونی از آنها اعتراف گرفته شد.
شیوه‌ی کشف این شبکه و دستگیری این افراد (به خصوص که بخشی از این شبکه خارج از ایران بودند) باعث شد تا شوک جدی به فعالان مجازی وارد شود که سپاه بر فضای اینترنت تسلط کامل دارد. همان زمان سایت‌های ضدانقلاب اعلام کردند که دستگیری پرنوگراف‌ها در حقیقت زنگ خطری برای کسانی است که اینترنت را فضای باز و ناشناسی می‌خواهند که مقاصد خود را پیگیری کنند.

متهم ردیف اول: روسیه
برخی هم از هکرهای اجاره‌ای سخن گفتند. به خصوص انگشت اتهام این بار نیز به سمت‌ هکرهای روسی نشانه رفت. این گمانه با نشانه‌شناسی طرح‌هایی که ارتش سایبیر ایران منتشر کرده است تقویت شد. وجود ستاره سرخ در صفحه نخست توئیتر باعث شد نام روسیه در صدر قرار گیرد. اما نکته این است که مگر نه این‌که ستاره سرخ روسی که از آن سخن می‌گویند، توپر است؟

من یک نفرم؛ با قدرت یک ارتش
اختر قاسمی از همکاران رادیو زمانه هم با اشاره به اختلال چند روز اخیر این سایت اعلام کرد: از اون جایی که همکاران زمانه امید به درست شدن آن داشتند متاسفانه خبر هک کامل را با تامل و با کمی صبر به دیگر همکاران دادند به طوری که خود من با ایمیل هک شده یکی از همکاران مدتی در چت بودم بدون اینکه متوجه شده باشم که کسی که با من صحبت می‌کند یک هکر است.
بعد از مشخص شدن اینکه فرد مخاطب من هکر است از او پرسیدم که “چرا این کار را انجام می‌دهند و هدفشان چیست؟ او گفت اولاً من یک نفرم و به اندازه یک ارتش کار می‌کنم و اسمم ارتش است. من یک جوان عادی و متخصص کامپیوتر هستم. بی.بی.سی و صدای آمریکا و زمانه که تبلیغی نمی‌گیرند و درآمدی ندارند، معلوم است که از کجا تامین می‌شوند و از براندازی حرف می‌زنند. ” از او پرسیدم چند سال داری، پاسخ داد ۲۱سال. او گفت ما نمی‌گذاریم کشورمان را “ری‌ست ” کنید.

زیر مجموعه‌ی پدافند سایبری سپاه
اما فرورتیش رضوانیه (طنزپرداز) در روزآنلاین داستان را جور دیگری روایت می‌کند:
طرح تشکیل ارتش سایبری ایران از سال ۸۴ در سپاه پاسداران مطرح شده بود، امابا افزایش تبلیغات علیه دولت نهم در اجرای آن تسریع به عمل آمد. مدتی بعد گروهی بسیار وسیع تشکیل شد که تعداد اعضای آن از چند نام بسیار فراتر می‌رود. واحد جذب نیروی انسانی ارتش سایبری به این ترتیب عمل می‌کند که تیم‌های ویژه‌ای پس از شناسایی هکرهای حرفه‌ای، با آن‌ها تماس گرفته و تهدید می‌کنند در صورتی که همکاری نکنند، روانه زندان خواهند شد.
سطح ارتباط و اطلاعات افراد تا حدی کنترل شده است که حتی بیشتر اعضای گروه هنوز از همکاری خود با ارتش سایبری اطلاعی ندارند. با توجه به استفاده از نخبه‌ها، سطح علمی ارتش سایبری با توجه به سابقه فعالیت بالای نفوذگران در ایران بسیار بالاست و قدرت این ارتش با توجه به هدف آن، قابل مقایسه با گروه‌های مشابهی است که در سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل فعالیت می‌کنند. گفتنی است “مرکز مبارزه با جرائم سازمان یافته سایبری” (پدافند سایبری سپاه) از همین افراد تشکیل شده است.
البته به نظر می‌رسد که فرورتیش رضوانیه به جای این گمانه‌زنی‌ها، در همان تخصص اصلی خود (طنزنویسی) فعالیت کند موفق‌تر است!

اطلاعات فنی از سایت ارتش سایبری
دامنه سایت ارتش سایبری ایران به صورت قانونی در یاهو به ثبت رسیده است. سرورهای آن در خارج از کشور قرار دارد. اما هنوز کسی نتوانسته است سایت آنها را متوقف کند. کل اطلاعاتی که از این ارتش موجود است، همین سایت و ایمیلی است که برا یارتباط در نظر گرفته‌اند.
تنها چند روز پیش از تولد ارتش سایبری، مؤسسه «Defense Tech» ایران را جزء پنج کشور دارای قوی‌ترین نیروی سایبری معرفی کرد.

ـــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت: با توجه به این‌که لینک دادن به سایت‌های فیلتر شده جرم محسوب می‌شود، از لینک دادن به این سایت‌ها معذورم. خودتان با جستجو پیدایشان کنید!


چه کسی از ترور سود می برد؟

چهارشنبه 13 ژانویه 2010

ترور استاد علی‌محمدی موجی از ناراحتی و انکار و تأئید را به دنبال داشت. گروهی هم سعی کرده‌اند تا فضا مشوش کنند. اما عقلانی‌ترین شیوه در بررسی هر قتل و اتفاق تروریستی این است که از خود بپرسیم که «چه کسی از این ترور سود می‌برد؟» گزینه‌های محتمل را بررسی می‌کنم:

اول- حکومت:
الآن همه می‌دانند که استاد علی‌محمدی معتقد به ارزشها بود و عضو بسیج اساتید دانشگاه بود. حتی اگر بپذیریم که وی نظریاتی در نقد عملکرد حکومت هم داشته باشد، باز هم توجیه‌پذیر نخواهد بود که حکومت به این دلیل او را به قتل برساند. حتی اگر این شیوه را هم قبول کنیم که حکومت منتقدان خود را بکشد، باز هم نمی‌توان پذیرفت که علی‌محمدی اولین گزینه برای ترور است، تندتر از او در دانشگاه‌های ما هستند و در کمال آزادی به تدریس و فعالیت مشغول‌ند.
ضمن این‌که ایشان همکار دانشگاه‌های نظامی و استراتژیکی همچون دانشگاه امام حسین علیه‌السلام و دانشگاه مالک اشتر است. ضمن این‌که حکومت به تخصص آدم‌هایی مثل او به شدت نیازمند است.

دوم- جنبش سبز:
جنبش سبز انگیزه‌های اندکی برای این ترور می‌تواند داشته باشد، اما باز هم کافی نیست. همچنان که در سایت‌ها و وبلاگ‌هایشان هم می‌نویسند می‌توانند ترور او را به حکومت منسوب کنند و از این راه خود را محق جلوه دهند که استاد سبز دانشگاه تهران ترور شده است. اما آیا این کافی است؟
از طرف دیگر ناامنی و بحران‌آفرینی می‌تواند به سبزها کمک کند، چرا که آرامش مخالف آموزه‌های سبزهاست. اگر گرد و خاک فرو نشیند، حقیقت معلوم می‌شود و این مخالفت با منافع‌شان دارد.

سوم- دشمنان خارجی:
مشاهده سابقه استکبار نشان می‌دهد که دلایلی وجود دارد که امکان انجام این ترور را از سوی آنها تقویت می‌کند. اولین نکته به ناامن کردن فضای ایران برمی‌گردد. استکبار جهانی از این ناامنی برای مقاصد خود بهره‌برداری می‌کند. ایجاد اختلاف و تفرقه می‌تواند خواسته‌های آنها را در فضای جهانی راحت‌تر محقق کند.
ضمن این‌که یکی از مهم‌ترین نقاط حساس نظام اسلامی، رشد علمی و فنی است. دشمن این نکته را درک می‌کند که اگر ایران بتواند در انرژی هسته‌ای به جایی برسد، راه را برای منافع دشمن بسته نگه می‌دارد. به نظرم این انگیزه کافی است برای ‌این‌که دست به این ترور بزنند.
هنوز چند ماه بیشتر از ربوده شدن دانشمند هسته‌ای (شهرام امیری) نگذشته است. وی پس از ربوده شدن توسط رژیم صهیونیستی سعودی به آمریکا تحویل داده شد. پیش از آن نیز سردار علیرضا عسگری در ترکیه ربوده شد و به اسرائیل تحویل داده شد. همچنین باید به مرگ مشکوک یکی دیگر از دانشمندان هسته‌ای (اردشیر حسن‌پور) در سال ۸۵ اشاره کرد.
به موارد فوق این‌موارد را هم اضافه کنید که:
اسرائیل عامل قتل دانشمند اتمی مصری خانم سمیره موسی در آمریکا در سال ۱۹۵۲ بوده است. در دهه ۱۹۶۰ اسرائیل با نفوذ به طرح ساخت موشک در مصر و با وارد کردن جاسوسی آلمانی به نام سکورتسی، توانست این طرح را تخریب کند کما این که موفق شد همین بلا را بر سر کارخانه الرابطه لیبی در آورد. مصر در دهه ۶۰ میلادی کار نوسازی طرح موشک های زمین به زمین را با کمک برخی کارشناسان آلمانی آغاز می کند. اسرائیل برای تخریب آن اقدام کرده و در همین راستا کارشناس آلمانی به نام کروج که در این طرح با مصر همکاری می کرده است برای همیشه ناپدید می شود. دانشمند هسته ای مصر سمیر نجیب در سال ۱۹۶۷ در دیترویت آمریکا توسط اسرائیل به قتل می رسد. اسرائیل عامل قتل دانشمند علوم ارتباطات مصر به نام سعید بدیر در سال ۱۹۸۰ بوده است. در سال ۱۹۸۰ اسرائیل موفق می شود تا «یحیی المشد» یکی از برجسته ترین دانشمندان اتمی مصر که در طرح اتمی عراق فعالیت داشت را در هتل مریدیان پاریس ترور کند. گفته می شود اسرائیل پشت ترور سرتیپ محمد سلیمان یکی از بارزترین چهره های نظامی و امنیتی سوریه در سال ۲۰۰۸ بوده است. برخی از منابع رسانه ای اسرائیل او را مسئول اداره پروژه اتمی سوریه در دیرالزور در شرق این کشور می دانسته اند. (به نقل از تابناک)

شما خود تحلیل کنید که چه کسی انگیزه کافی برای این ترور را داشته است.


درباره بیانیه موسوی درباره حوادث عاشورا

جمعه 1 ژانویه 2010

mir-yazid-mousavi

اول: تغییر مخاطب بیانیه

به نظر می‌رسد این‌بار موسوی به جای خطاب قرار دادن حامیان و کسانی که او را در این مسیر همراهی کرده‌اند، این‌بار فقط نظام سیاسی را مخاطب خود می‌داند. این‌جا بازی بزرگان است و مردم را به آن راهی نیست! مهمترین دلیل این امر را هم می‌توان در مشاهده‌ی موج عظیم مردمی که علیه او شکل گرفته است و خیابان‌هایی که مملو از شعار مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی است دریافته است. این‌بار او می‌داند که شعار «ما بی‌شماریم» رنگی ندارد و نمی‌تواند باعث شود تا اکثریت جامعه را نادیده بگیرد.

دوم: سهم‌خواهی علنی

میرحسین موسوی، در این بیانیه علنا مطرح می‌کند که خواهان سهمی از قدرت است. در دو جا از داد و ستد سیاسی و معامله و بده-بستان میان حکومت و جنبش سبز سخن می‌گوید و این ماهیت قدرت طلب و تمامیت خواه او را معلوم‌تر می‌کند. این بار از حق و حقیقت خبری نیست، از قانون خبری نیست، حقوق مرده است و فقط یک بازی کثیف سیاسی باید جریان یابد که با آنها داد و ستد پشت‌پرده کند و رأی مردم به دولت کنونی و «نه» اکثریت به خود را نادیده می‌گیرد.

سوم: ندیدن بخشی از واقعیت

آتش زدن‌ها و تخریب‌ها و شعارهای ساختار شکنانه را هم چنان نه می‌بیند ونه می‌شنود. حضور میلیونی مردم را که علیه او شعارهای حسینی و عاشورایی سر داده‌اند، نمی‌بیند و به چند ده هزار حامی روز عاشورا هم‌چنان دل خوش دارد.

چهارم: مسئولیت‌ناپذیری نسبت به عملکرد خود

به وضعیت آشفته‌ی کشور اشاره می‌کند که «چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است»، اما دلیل این آشفتگی و آلودگی را ذکر نمی‌کند. از «تخریب مشروعیت»، «مسائل اقتصادی» و «قطعنامه‌ها و امتیازخواهی‌های بیشتر را در سطح بین الملل» سخن می‌گوید، بی‌آنکه بحران‌آفرینی خود را دلیل آن بداند. فقط درخواست دارد که شما بحران را بپذیرید.

پنجم: نمایندگی کردن از جانب نخبگان، روشنفکران، دانشگاهیان و فعالان

موضع دفاع موسوی، همچون بیانیه‌های پیشین، از نخبگاه و اشراف جامعه است. یادآوری این نکته مهم است که موسوی در تبلیغات انتخاباتی، به دنبال قشر مستضعف بود و از همان ابتدا سعی کرد که جریان کثیر مردم عادی را با خود همراه کند که عدم توفیق بر این موضوع او را به سمت گروه‌های دیگر برد. حتی در بیانیه نهم خود به حمایت از «شیک‌پوش»ها بر می‌آید و معلوم نیست منظورش همان بدحجابی است یا منظور اقشار دیگری از ملت را مد نظر دارد!

ششم. خروج تدریجی از توهم تقلب و پذیرش ضمنی مشروعیت دولت

با آن‌که موسوی پیش از این بارها تأکید کرده بود که یادمان نرود که دولت کنونی مشروعیت ندارد، این بار یادش رفته است که دولت فعلی مشروعیت ندارد!! نه در راه‌کارهای خود جایی برای این موضوع گذاشته است و نه در شرح وضعیت موجود از آن سخن نمی‌گوید. بدیهی است که مشاهده سیل عظیم مردم در روزهای اخیر بر این موضوع مؤثر بوده است. البته با شناخت اجمالی که از موسوی داریم، حتماً باز هم بر عدم مشروعیت دولت تأکید خواهد کرد.

——-

نکات تکمیلی:

– این نامه با بسم «الله» الرحمن الرحیم شروع نشده که در نام لفظ جلاله حذف شده است که بسیار عجیب می‌نماید.

– بخشی از دعایی که از زیارت عاشورا آمده است، تحریف شده است.

– این بیانیه ابتدا در سایت جرس منتشر شد و بعد از شش ساعت در کلمه (سایت رسمی موسوی) باز نشر داده شد.

– سخن منسوب به امام در این نامه کذب است. جمله امام این است:‌ «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شود» در حالی که این‌جا جمله را به این صورت آورده‌اند: «بکشید ما را، ما نیرومند‌تر می‌شویم»

– لحن بیانی هآرام‌تر از بیانیه‌های قبل است. به نوعی ذلت و پذیرش شکست. اما به نظر می‌رسد در برابر موج خروش مردمی ترسیده است و به عقب‌نشینی تاکتیکی برای جلوگیری از حذف حتمی از جریان سیاست دست زده است.

– این بیانیه، هفدهمین بیانیه موسوی است. و همچنان ادامه دارد.


آنهایی که نمی‌خواهند ببینند، چشم می‌خواهند چه‌کار؟ چشمشان کور باد

پنج‌شنبه 31 دسامبر 2009

نمی‌شود گفت که نمی‌بینند. می‌بینند، اما خود را به ندیدن می‌زنند. این همه مردم آمدند تا عشق و علاقه خود را به نظام و امام نشان دهد، جمعیت میلیونی خیابان‌ها را دیده‌اند. تصاویر هوایی را دیدند، اما می‌گویند از کجا معلوم مال نهم دی هشتاد و هشت بود؟ صدا و سیما دروغ می‌گه!

انتظاری نیست. این‌ها نمی‌خواشته‌اند ببینند. کسی که خودش را به خواب زده نمی‌توان بیدار کرد.

من فقط یه سرچ زده که ببینم این‌ها درباره دیروز چه می‌گویند. ۲۲۲حداقل  مورد در ساعات اخیر کلمه «ساندیس» را نوشته‌اند و مردم را مسخره کرده‌اند. نمی‌خواهند ببینند. کسی که نمی‌خواهد ببیند چشم می‌خواهد چه کار؟ کور شوند الهی!

بخوانید سبزها چگونه دیگران را به سخره می‌گیرند؛ این جمله را هم یادآور شوم که ما را جواد می‌نامیدند و خود را ادب دوست و ادب مرد به دولت اوست!

× × × × × × × × × × × ×

این‌گونه دیگران را مسخره می‌کنند:

به خاطر یک مشت ساندیس

این همه لشگر آمده ، به عشق ساندیس آمده

تقدیر مقام معظم رهبری از مراکز تولید ساندیس و تیتاب

و اینگونه خود را میفروشند به ساندیس

بی تو ای سرو روان بی کیک و ساندیس چه کنم؟

فردی که به خاطر ساندیس خوردن اعتراف به … خوری کرد

خش کیک و ساندیس در بین مردم گرسنه

تظاهرات امرورز به عشق ساندیس

این همه لشگر آمده به عشق ساندیس آمده پخش کیک و ساندیس در میان هموطنان گرسنه مان که برای رسیدن به تهران ساعتها در اتوبوسهای دولتی بودند

تظاهرات ساندیسی

عشق یک بسیجی به ساندیس و تی تاپ/ مثل عشق امتی به عکس آقا

آقای خامنه ای بترسید از آن روزی که ما به طرفدارانتان دو تا ساندیس بدهیم

خامنه ای بترس از روزی که رانی اسپانسر سبزهاا بشه :))))))))

لشکر کشی در خیابان های تهران برای چند ساندیس بیشتر، فیلمی مهیج، پر از اعجاب فتوشاپ و صحنه آرایی های محیر العقول؛ با شرکت سید علی در نقش ولی فقیه و با هنرمندی ا.ن در نقش رییس دولت کودتا و حضور ملت ساندیس خور- برنده اسکار اسگل کردن ملت

ما اهل کوفه نیستیم ، ساندیس بگیریم بایستیم

بسیجیی مفت خور که بخاطر یدونه ساندیس صف میبندید. واقعا خجالت داره

سیجی های ساندیس ندیده

واینگونه عرزشی خود را به ساندیس میفروشد …ساندیس ۱۰۰ تومنه بابا ، بیاید من براتون میخرم عرزشی هاا، اصلا رانی میخرم براتون :دی

و حتی هایپ هم میدیم به عرزشی ها به جای ساندیس به شرطی که کمی فکر کنند

نه همین ساندیس زیباست نشان آدمیت

میدان انقلاب را بزور ساندویچ و ساندیس هم نمی توانندپر کنند

اگه راست میگن تو تظاهرات ما هم ساندیس بدن اونوقت ببینیم کی بیشتره :دی

گوسفندان حکومتی همراه با ساندیس

در بین مردم ساندیس و کیک پخش کردند تا با این کار یکبار دیگر آنها را گول بزنند . ای ملتی که یکبار با گونی سیب زمینی گول خوردید . چرا بیدار نمیشوید؟

مردم بی غیرت کور دهات تهران که ساندیس و دوربین ندیدید خاک بر سر شما با تشکر

یادتون نره که هموشون یا پیرو پاتالن ، یا از دهات ها و روستاها به عشق ساندیس و کیک اومدن ، یه خورده دیگشونم از روی اجبار رؤسای اداراتشون رفتن

شعار: غذا غذا امروز – روز غذاست امروز – زرشک پلو و ساندیس – همه مهیاست امروز

ایشون هم برای ساندیس و اضافه کار اومدن

شمابه زور ساندیس و بخشنامه همین تعداد قلیل را توانستید جمع کنید

اما موفت خورهای بسیجی برای تظاهرات علاوه بر گرفتن پول و ساندیس و غذا میدانن که هیچ آسیبی نمی بینن

… این همه عنتر آمده …

پذیرایی از حضار بوسیله انواع ساندیس کیک و نوشابه

من واقعا می خوام بدونم این همه مردم بیکارن که به خاطر ساندیس پا میشن میرن از اینا حمایت می کنن ؟؟ این قدر مملکت گشنس ؟؟ البته بیشتر از این هم انتظاری ازشون نمیره…

امروز پشت امام حسین قایم شدند و از کیسه اعتبار او خرج کردند . گشاد هم خرج کردند . اجباری هم -خود جوش – آوردند . ساندیس هم دادند . چیزهای دیگر را هم قرار شده شب بدهند .

ملتی که به عشق ساندیس برود باید هم عاشورایش بوی قیمه دهد

با رعب و وحشت، تهدید و تطمیع، ساندیس و شیرینی رجاله های خود را به خیابان کشاندید


آتش به ریشتان به عباتان به شالتان/ احسان کاوه

چندیست از وقاحت وهم و خیالتان
گوش فلک کر است ازین قیل و قالتان

افکنده اید فتنه و آشوب، شرمتان
آشفته باد خاطر و خواب و خیالتان

خون موج می زند که عزا در عزاست این
اسفندِ قلب ماست به روی ذغالتان

قرآن به دوش و دشمن الله اکبرید
آتش به ریشتان به عباتان به شالتان

تخم نفاق سبز و علف های هرز شد
روئیده در حرام لجنزار مالتان

“تَبت یَدا اَبی لَهَب” آید به گوش باز
سودی نبخشد اینهمه مال و منالتان

دریوزه های پُست ز دجال های پَست
تنگ است مثل سینه شیطان مجالتان

کج قامتان! به وسعت تاریخ ننگتان
کسر است بر تراز عمل فتح دالتان

خود باطلید و دور شما نیز بگذرد
ثبت است بر جریده عالم زوالتان

آن خط سرخ راست براین خط رو سیاه
قائم فرود آید و اینست فالتان

“دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست”
کور و کرید و شمع و بیابان مثالتان

از خط و خال خسته ام از بس که دیده ام
خاری ز خطتان و خیانت ز خالتان

خون غزل حلال و به مسلخ سپرده ام
وزن و ردیف و قافیه را با قتالتان…

احسان کاوه
١٢ محرم ١۴٣١