بایگانی دسته‌ای ‌

اخلاق قدرت؛ قدرت اخلاق

سه‌شنبه 1 مارس 2011

یک- اخلاق در اوج قدرت مهم است. در قدرت باشی و به رعیت ظلم نکنی و با تندی با ایشان حرف نزنی. این که کسانی که که در حضیض ذلت هستند و مردم آنها را طرد کرده اند اهمیتی ندارد. اگر هم حرفی از اخلاق بزنند از سر ضعف است و ارزشی ندارد.

دو- اگرچه ممکن است تصور شود که استفاده از شیوه‌های غیراخلاقی در برخورد با دیگران ما را بهتر به مقصور می‌رساند. اما واقعیت این است که اگر به شیوه های غیراخلاقی متوسل شویم، نه تنها در مخاطب اثر خوبی نخواهد داشت، بلکه در بسیاری از موارد باعث زده شدن دیگران هم می‌شود. ضمن اینکه در دراز مدت اعتماد را از بین می‌برد.


عکس یادگاری

شنبه 22 ژانویه 2011

اکوادوریها

اکوادوری‌ها با عکس امام و آقا، عکس یادگاری می‌گیرند.

عکاس: خودم
اردیبهشت هشتاد و نه – کوچابامبا – بولیوی


نکاتی درباره «ارباب تفرقه»

سه‌شنبه 18 ژانویه 2011

بی بی سی فارسی

بی بی سی فارسی

ارباب تفرقه نام مجموعه ای است که این شب ها از شبکه‌های مختلف سیما پخش می شود و  درباره نقش بی بی سی فارسی در تحریف تاریخ و حقایق سخن می گوید.

در بخشی از این برنامه نیز بنده حاضر هستم و درباره شیوه های آنها حرفهایی زده ام. در بخش دیگری از این برنامه بخشی از برنامه «نوبت شما» نشان داده می شود و ادعا می شود که فردی که پشت خط تلفن است بنده هستم. این امر به هیچ وجه صحت ندارد.

فارغ از اینکه ارتباط با شبکه های ماهواره ای همچون بی بی سی جرم تلقی شده است، بنده حاضر نشده ام تا در برنامه های این شبکه حاضر شوم. چرا که اعتقاد دارد بی بی سی سعی دارد تا با جذب حزب اللهی ها برای شرکت در  این برنامه خود را عنصری بی طرف و حامی حقیقت و پشتیبان تکثر نشان دهد. در حالی که این دروغی بیش نیست. کافی است یکبار برنامه را با دید نقادانه ببینید تا بفهمید که مجری سعی می کند دیدگاه های انتقادی علیه خود را قطع کند یا در انتهای برنامه پایان آن را به گونه ای صورت بندی کند که مخاطب به همان جمع بندی برسد که تلویزیون دولتی انگلستان می خواهد.

* * * *

وزیر اطلاعات چندی پیش اعلام کرده بود: «هرگونه همکاری با شبکه‌های رسانه‌ای، ماهواره‌ای و اینترنتی معاند و مخالف با سیاست‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی همانند VOA، BBC، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکه‌های ماهواره‌ای ضدانقلاب مانند منافقین، گروه‌های سلطنت‌طلب، پارس، رنگارنگ، کانال یک و سایت‌های اینترنتی ضدانقلاب و همسو با جریان فتنه مانند جرس و… ممنوع است و همکاری با سازمان‌های برانداز بیگانه محسوب می‌شود.»

بنابراین گفته‌ها یحتمل بنده هم همکار سازمان‌های برانداز بیگانه محسوب می‌شوم!

* * * *

چند کلمه درباره ارباب تفرقه:

یک. تا آنجا که می دانم حدود چهل دقیقه از این مستند سانسور شده است. مرحبا به این همه زحمت صدا و سیما

دو. دست مریزاد به داوود مرادیان که خوب چیزهایی را کنار هم گرد آورده است. روایت خوبی هم دارد. اما انسجام مجموعه چندان جالب نیست. شاید این امر به همان نکته قبل برمی‌گردد.

سه. در این برنامه دروغ‌های جالبی را درباره روایت بی بی سی از جنگ هشت ساله خواهد دید. مثلاً در بی بی سی با یک عکاس گفتگو می شود که توضیح می دهد در زمان آزادسازی دزفول در صحنه جنگ دیده است که نیروهای ایرانی اسرا را می کشند. در حالی که دزفول هرگز اشغال نشد که بخواهد آزاد شده باشد 🙂

چهار. پخش دوم این مستند ۲۷ دی ساعت ۲۳:۴۰ بوده است. این مستند تلویزیونی برای اولین بار جمعه شب از شبکه یک سیما پخش شده بود که به دلیل استقبال مردم دیشب هم از رسانه ملی به نمایش درآمد. (+)


یادکردی از شهید عاشورای ۸۸ – امیرحسام ذوالعلی

یکشنبه 12 دسامبر 2010

شهید مظلوم امیرحسام ذوالعلی سال گذشته در جریان حوادث روز عاشورا و آشوب و اغتشاشات جنبش سبز به دست منافقین یزیدی به شهادت رسید.
شادی روح آن شهید صلوات

شهید امیر حسام ذوالعلی شهید امیر حسام ذوالعلی


عاشورای سرخ – عاشورای سبز

جمعه 10 دسامبر 2010

ashura

عاشورای سال گذشته، عاشورای تاریخی‌یی بود. چه از سوی آنان که حرمت شکستند و با آشوب و آتش زدن و دست و پایکوبی راه یزید را ادامه دادند و چه از طرف آنهایی که پاسخی در خور ِ این همه توهین و حرمت شکنی در نه دی به آنها دادند. و این همچنان برای آنها که در قبال این فضا سکوت کردند و هیچ نگفتند تاریخی است.

این مقدمه بود تا برای تان بگویم که این روزها در اینترنت چه خبر است!

در فرندفید این روزها آشوب است. اگر شما هم در این شبکه اجتماعی حاضر باشید هجوم یزیدیان را دیده اید که می آیند و حرمت می شکنند و فحش می دهند و به امام حسین توهین می کنند و آنچه لایق خودشان است به اهل بیت می گویند. اتاقی را درست کرده اند برای جشن های عاشورایی‌شان…

آنهایی که دلشان به عشق حسین سالها تپیده است، این روزها ناراحتند که چرا بعضی افرادی که ادعای مذهبی بودن دارند در برابر این رفتار مستهجن و غیراخلاقی سکوت کرده اند و هیچ نمی گویند. آنها که دغدغه شان دفاع از اسلام حقیقی و رحمانی است و به دنبال حفظ حریم مرجعیت ِ خودشاخته شان هستند، چرا در برابر این موج لب دوخته اند و تنها تماشاگرند.

یک کلام هم به آنهایی که هنوز خود را سبز می دانند…

من اصلاً نمی پذیرم که این حوادث مانند سال گذشته است و شما صحنه را غبار گرفته می بینید و خود را محق می دانید. سال گذشته حمله به هیئات حسینی را ندیدید، سنگ پرانی به سمت عزاداران حسینی را ندیدید. و این بار حمله به نام حسین را نمی بینید. این بار تنها دعوا بر سر سیاست نیست. دعوا بر سر حسین ابن علی است. دعوا بر سر اخلاق است. سکوت این باره شما چه معنی می دهد؟

تنها می توانم اشک بریزم و این ها را به امام زمان تسلیت بگویم… آقا ما را ببخش که هیچ نکردیم و این همه به شما و اجداد طاهرینتان توهین شد… آجرک الله یابن رسول الله…

-«یریدون أن یطفئوا نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون»-

صدق الله العلی العظیم


عاشورا در حوزه بسیج ۱۱۷ نینوا تکرار شد

جمعه 26 نوامبر 2010

1ramin-ramezani

1ramin-ramezanee

الف- با جمعی از فعالان سایبری برنامه ثابت گذاشته بودیم که برویم خانه کسانی که به طور رسمی به خانواده‌هایشان گفته بودند فرزندتان شهید است؛ با آنها حرف بزنیم و حرفشان را بشنویم. در یکی از شب‌ها قرار گذاشتیم برویم منزل خانواده رامین رمضانی. می دانستیم که خانواده‌اش تا حدودی سبز هستند. اما قرار بر شنیدن حرف‌هایشان شد.

پدر رامین می‌گفت: تیر با اسلحه‌های بسیج شلیک نشده است. کالیبر متفاوتی دارد. تیر به صورت مستقیم شلیک شده که اگر مربوط به درگیری های جلوی حوزه ۱۱۷ نینوا باشد، باید از بالا تیر وارد شود و از پائین تر خارج شود.

و البته پدر رامین تاکید می‌کرد که فرزندش برای دیدار یکی از اقوام به منطقه میدان آزادی رفته بود و می‌خواسته از مرخصی سربازی اش برای صله ارحام استفاده کند…

ب- فیلم‌های حمله به پایگاه بسیج خیلی متنوع است. تصاویر هم همین طور. درست درک نمی‌کردم چطور آن اتفاقات افتاده است. اما به لطف یکی از دوستان امروز رفته بودم آن حوزه بسیج را دیدم. البته ظاهر ساختمان عوض شده است. دیوارها بلند تر شده اند و خبری از آن در قدمی نبود. البته همان موقع هم معلوم بود که آن در در برابر هجوم روز ۲۵ خرداد چندان سالم نمی‌ماند. نمای ساختمان و حفاظ ها قوی تر شده اند و دوربین برای کنترل ترددها در حوالی بسیج تعبیه شده است. اما هنوز آثاری از درگیری ها در درون ساختمان وجود دارد.

ج- برخورد ها در مقابل حوزه بسیج چند بخش دارد. مرحله اول همان فیلم هایی است که تابلوی بسیج به آتش کشیده شده و همزمان با صدای شلیک افراد متواری می شوند. بعد فهمیدم که اینها همه گلوله مشقی بوده است و فرمانده اجازه استفاده از گلوله جنگی را نداده بود. از بیرون هم عده ای شایع می کنند که افراد کشته شده اند. اما این حیله زود لو می رود که بسیجی ها قصد شلیک ندارند. مهاجمان جری تر می شوند.

کوکتولمولوتوف ها به سمت بسیج پرتاب می شود. یه دستگاه هایلوکس و یک خودرو تویوتا در حیاط آتش می گیرند. شیشه های طبقه دوم شکسته شده و آتش به درون ساختمان وارد می شود. از صدای شلیک گلوله های مشقی برای ایجاد وحشت استفاده می شود.

فرمانده با بلندگوی دستی بر فراز ساختمان هشدار می دهد که این منطقه نظامی است و کسی حق ندارد به آن تعرض کند. و این گونه مهاجمین را به آرامش می خواند. اما در همین حال به سمت بلدگوی دستی ِ فرمانده تیراندازی می شود. سنگهایی که در پشت بام به سمت بسیج پرتاب می شد را مدافعان پایگاه به سمت مهاجمان باز پرت می کنند. قصد درگیری وجود ندارد.

د- روبروی ساختمان بسیج یک مهد کودک است که مادر و دختری که در مهد کودکی کمی آنسوتر کار می کردند، از آن حوالی عبور می کردند مورد تعرض مهاجمان و اوباش سبز قرار می گیرند. آنها به سمت مهدکودک پناه می برند. اما اوباش با چاقو به آنها حمله می کنند. آن زن با دخترش به مهد پناهنده می شود. آنها به سوی مهد تیراندازی می کنند… مهدکودک هم از آتش کین آنها در امان نماند و در آتش سوخت… شهیدان سرور برومند ۵۸ ساله و فاطمه رجب پور ۳۸ سال…

هـ- نیروهای بسیجی دو دسته شده بودند. گروهی بر روی پشت بام بودند و گروهی در زیرزمین (محل نگهداری اسلحه) یکی از بسیجیان که پشت بام مستقر بوده تیر می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود. او را دیروز دیدم. هنوز پایش لنگ می‌د. اما بقیه مقاومت می‌کنند. مهاجمان روی دیوار می‌آیند و نرده های روی دیوار را می‌کنند. جرثقیل یکی از خانه های نیمساز همسایه هم در آتش حقد و کینه اوباش می‌سوزد. جمعی از مهاجمین وارد حیاط می شوند و برخی سعی می کنند تا از طریق حفاظ پنجره‌ها خود را به پشت‌بام برسانند.

صدای تیراندازی از زیر زمین به گوش می‌رسد. مدافعان پایگاه به سقف زیرزمین بسیج شلیک می کنند. تا ایجاد رعب کنند. سقف زیر زمین هنوز سوراخ سوراخ است. اما تیرهای هوایی اثری ندارند.

گلوله‌ها جنگی می‎شود؛ دستور از طرف مافوق صادر می‌شود که هرطور شده از پایگاه حفاظت کنید، حتی اگر لازم است جان‎تان را از دست بدهید! باید از اسناد و اسلحه ها حفاظت کنید. البته دیگر همه اسناد و بایگانی بسیج در آتش سوخته بود. اما بسیجیان درون پایگاه به سمت افرادی که وارد حیاط شده‌اند تیراندازی می‌کنند.

حمله به بسیج نینوا

و- هفت نفر کشته می شوند اما حوزه ۱۱۷ سقوط نمی‌کند. صحنه‌ی کربلا در حوزه بسیج نینوا تکرار می شود. اما این بار ۲۹ نفر حسین وار مقاومت کردند و بر منافقان پیروز شدند. فرمانده پایگاه در مصاحبه با جوان گفته بود: «در این مقاومت چند ساعته بچه‌های حوزه با سردادن شعار الله اکبر و خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل دل‌گرم می‌شدند و از ادعیه نیرو می‌گرفتند. در ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه مجددا تعدادی از ماموران یگان ویژه و بسیجیان به کمک ما آمدند و بالاخره ما توانستیم از این مهلکه نجات پیدا کنیم و به تدریج جمعیت پراکنده شد.»

_____

مرتبط: گزارش لحظه به لحظه از یورش به حوزه ۱۱۷


بسیجی واقعی بسیجی زنده است

دفاع مقدسسیدسجاد عزیز منو دعوت کرده است تا در مورد بسیجی واقعی بنویسم. واقعیتش این است که دوست دارم بسیجی محسوب شوم. اما خب دیگران شاید ما را در چنین ساختاری نپذیرند…

بسیجی بودن به چیست؟ آنچه در جامعه به بسیج در افواه و افکار شناخته می شود، بر یکی مصداق خارجی عینی صدق نمی کند. گروهی سعی می کنند که بسیجی را به دو دسته مرده و زنده تقسیم کنند تا بسیجی مرده را تحسین کنند و بسیجی زنده را به مسلخ ببرند و بکشند. گروهی دیگر که به این تقسیم بندی قائل نیستند و خود را مصداق اتم بسیجی می دانند و عشق تفنگ و رزمایش و … سهتند و مهمترین فعالیت بسیجی شان در همین گشت و ایست و بازرسی ها خلاصه می شود.

اما من یک بسیجی دیگر هم می شناسم. اون هم یه بسیجی بصیر است. بصیرت یعنی داشتن میزان و ملاک برای حق سنجی. یعنی داشتن یه فکر منسجم بر مبنای انقلاب اسلامی. یعنی گام بر داشتن در مسیر علی و مسیر نبی. یعنی کسی که می داند کیست و در کجا ایستاده و به کجا می رود. (البته اجمالاً هم بداند کفایت می کند). این همان چیزی است که امام ِ بچه بسیجی‌ها آن «تفکر بسیجی» نام گذاشته بود. بسیج یعنی این و بسیجی به نسل های قلب شناخته نمی شود. بسیجی باید همیشه زنده باشد و اگر بسیجی سرزنده و در وسط میدان نباشد، نام بی مسمایی بر او گشذاته اند.

این بسیجی و این تفکر بسیجی است که می تواند کشور را از گزند مصون بدارد. و گرنه آمدن و شرکت در بسیج، و برنامه هایش را همچون هر سرگرمی دیگری برای تفریح و وقت گذرانی خواستن، با نام بسیجی سنخیت ندارد. این آن بسیجی نیست که من قبولش دارم.

لطفاً شما هم از بسیج بنویسید و از بسیجی: احمد نجمی؛ علی اللهیاری؛ محمد یاراحمدی؛ دانشطلب؛ اسماعیل محمدی


داستان گذر از فتنه و تکذیبیه‌ای که منتشر نشد

سه‌شنبه 16 نوامبر 2010
گذر از فتنه

گذر از فتنه

احتمالاً شما هم چیزهایی درباره ویژه نامه «گذر از فتنه» شنیده باشید که به عنوان ضمیمه روزنامه همشهری در سیصد و پنجاه هزار نسخه چاپ و منتشر شد. علیرغم اینکه بنده در آن نشریه کار چندانی انجام نداده بودم، نام بنده هم در ابتدای این نشریه بود و البته افتخاری بود که نام بنده در کنار نام بزرگوارانی که علیه فتنه می نوشتند، قرار گیرد.

اما داستان به گونه ای دیگر پیش رفت و خبر آمد که آقای قالیباف خود را از مسئولیت آن ویژه نامه مبرا دانسته و انتشار آن را مربوط به دوران سفر خود به خارج از کشور دانشته است. برای من سنگین بود که چنین رفتاری انجام شود و این را به حساب بی بصیرتی آقای قالیباف گذاشته بودم. اما چند روز پیش آقای رفیعی، مدیر مسئول سایت فردا نیوز در گوگل باز نوشت که: دوستان درباره اون تکذیبیه واقعا کم کاری از من بوده؛ یه متنی قرار بود من تو وبلاگم بزنم درباره اون ماجرای تکذیب که خورد به یه مسافرتی و … و نشد؛ دلیل عدم واکنش رسمی هم عدم تمایل به کش دادن این ماجرا بود. آن متن جهت استحضار در ذیل می آید:…» و آن تکذیبیه به شرح زیر است:

* * *

چند وقت پیش روزنامه شرق در صفحه ۱۹ خود در لید مصاحبه با خانم ابتکار خبر کذبی را منتشر کرده بود که به فاصله یک هفته دستمایه حمله دوباره و چندباره رسانه‌های دولتی نسبت به دکتر قالیباف شد.

ماجرای جنجالی از این قرار بود که خبرنگار شرق مدعی شده بود که شهردار تهران در پاسخ به انتقادات همکاران اصلاح‌طلب خود در شورای شهر درخصوص ویژه‌نامه گذر از فتنه روزنامه همشهری گفته است که این ویژه‌نامه «بدون اطلاع» وی و در سفر یک‌هفته‌ای وی به خارج از کشور تهیه و منتشر گردیده است.

سایت شبکه ایران نیز، که با هزینه بیت‌المال و زیر نظر خبرگزاری جمهوری اسلامی اداره می‌شود، با ذوق‌زدگی فراوان و حتما بر مبنای اهداف عالیه نظام اسلامی(که خبرگزاری جمهوری اسلامی باید به دنبال آن باشد) این خبر را از رونامه اصلاح‌طلب شرق نقل کرده و حتی برای پیگیری این موضوع به سراغ نماینده اصلاح‌طلب شورا یعنی آقای دکتر نجفی نیز رفته و نقل قول همکار مطبوعاتی خود را که تا دیروز از رسانه‌های فتنه! بودند، دوقبضه کرده است.
به عنوان فردی که در جریان انتشار این ویژه‌نامه همکاری داشته و از اطلاع و علاقه دکتر قالیباف به این ویژه‌نامه مطلعم، تنها سه سوال از دوستان مطبوعاتی خود در روزنامه شرق و سایت‌های دولتی که این خبر دروغ را منتشر کرده‌اند دارم:

۱- چطور ممکن است فردی که بلندترین مصاحبه این ویژه‌نامه (۷ صفحه) متعلق به اوست، از انتشار چنین ویژه‌نامه‌ای بی‌اطلاع باشد؟

۲- دوستان مطبوعاتی ما تا چه میزان با مراحل تولید و انتشار چنین ویژه‌نامه‌ای در این سطح از کیفیت و حجم آگاه هستند؟ آیا حقیقتا فکر می‌کنند که یک ویژه‌نامه دویست صفحه‌ای با تیراژ ۳۵۰ هزار نسخه و حاوی صدها مقاله و یادداشت و مصاحبه با شخصیت‌های برجسته سیاسی کشور یک‌هفته‌ای تولید و منتشر می‌شود؟

۳- همه این مسائل به کنار، به فرض محال که عدم اطلاع شهردار تهران از انتشار چنین ویژه‌نامه ای را ثابت کردید. محتوای محکم و قاطع مصاحبه دکتر را چه می‌کنید؟ شاید در دوستان اصلاح‌طلب رسانه‌های دولتی فردی هم پیدا بشود تا اساس مصاحبه شهردار با ویژه‌نامه را نیز انکار کند!

و درپایان یک سوال از مخاطبان و آگاهان سیاسی: پیوند اصولگرایان تندرو دولتی و اصلاح‌طلبان برای تخریب یک چهره کارآمد سیاسی، آن هم به فاصله یک سال از اوج درگیری‌ها و مجادلات سیاسی این دو طیف، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

* * * *
پی‌نوشت یک. این مطلب را نگذارید به حساب اینکه قالیبافی بوده یا هستم. این را بگذارید به حساب این که درباره حق مکتسبه ام در آن نشریه دارم. نام من هم در همان نشریه درج شده بود.

پی‌نوشت دو. شماره اخیر همشهری پایداری با موضوع آرایش رسانه ای و جنگ نرم منتشر شده است. مطلبی هم از اینجانب درباره رسانه های مجازی در آن نشریه چاپ شده است. ان شاء الله نسخه الکترونیکی نشریه را به زودی بر روی اینترنت منتشر خواهند کرد. (البته بنا به گفته سردبیر ویژه نامه)


گواهی‌نامه ایمن‌سازی

سه‌شنبه 26 اکتبر 2010

گواهی‌نامه ایمن‌سازی

گواهی‌نامه ایمن‌سازی

فتنه‌ى سال ۸۸ کشور را واکسینه کرد؛
مردم را بر ضد میکروبهاى سیاسى و اجتماعى‌اى که می‌تواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛
بصیرت مردم را بیشتر کرد.

آیت الله خامنه‌ای


حالا حرفت را بگو…

یکشنبه 24 اکتبر 2010

khamenei

پنجشنبه شب خانه یکی از دوستان قمی با یکی از محافظان آقا هم‌کلام شدیم. خاطرات شیرینی داشت. می‌گفت:

* پیرمردی روز استقبال از رهبری در میدان آستانه دیدم که جلوی جمعیت تحت فشار در حال له شدن بود. از میان جمعیت نجاتش دادم و او را جلوی جایگاه رساندم. بعد از چند دقیقه دیدم که می‌خواهد یواشکی از کنار جایگاه جلو برود. جلویش را گرفتم. دستش را بالا برد تا توی گوشم بزند. صورتم را بردم جلو گفتم بزن، اما اجازه نمی‌دهم بروی! توی دلم می‌گفتم نکند واقعاً بزند! پیرمرد خنده‌اش گرفت. سر جایش نشست. آقا بهمان گفته بود اگر به شما توهین کردند و کتک‌تان هم زدند چیزی نگوئید…

* مردی در میان صحبت آقا در حسینیه امام خمینی سر وصدا کرده بود. با اشاره رهبری او را به حیاط پشت برده بودیم. سخنرانی آقا که تمام شد، و از حسینیه بیرون آمد، مرد به سمت آقا پرید. یکی از محافظان او را گرفت. مرد هم سیلی محکمی به گوش محافظ آقا زد. آقا رفتند جلو و محافظ را در آغوش گرفتند و صورتش را بوسیدند. بعد رو به مرد کرند که حالا حرفت را بگو…