چرا فیس‌بوک باید فیلتر بماند؟

چهارشنبه 19 مارس 2014

فیلترینگ شبکه های اجتماعی و عضویت در آنها دو بحث جداگانه است. مانند این می ماند که شما افرادی را برای حضور در یک جمع خاص توصیه هم بکنید ولی برای افراد دیگر حضور در این جمع ممنوع باشد. محفلی هست که بزرگسالان حضور دارند، شاید حرفها و رفتارها به نحوی نباشد که مناسب سن کوچکترها باشد. این به این معنا نیست که حتما در آن جمع حرفها و رفتارهای بدی از حاضرینش سر می زند، بیشتر مسئله تناسب مطرح است.

حالا شبکه های اجتماعی را در نظر بگیرید. ممکن است محتواهایی که میان برخی افراد در حوزه های مختلف تبادل می شود، برای بخشی از مخاطبین رسانه های اجتماعی و اعضای این شبکه ها امری معمول باشد، اما آیا برای عموم همینطور است؟

یک مبحثی در فقه وجود دارد با عنوان «مکاسب محرمه». مثلا یک موردش خرید و فروش کتب ضاله است که فقها آن را حرام اعلام کرده اند. چرا ؟ چون گمراه کننده است و موجب انحراف می شود. اما همین کتاب ها برای کاشناسان و کسانی که قصد نقد محتوا و رفع شبهات آن را دارند، اشکالی ندارد؛ چرا که اگر آن افراد این کار را نکنند چه بسا عده زیادی به واسطه محتوای کتاب مذکور گمراه شوند. به خاطر همین همه نباید دنبالش بروند به غیر از افرادی که صلاحیتش را دارند.

حالا فضای اجتماعی به طریق اولی این ویژگی ها را دارد. به همین جهت آسیب هایش گسترده است. تسهیل گناه و تضعیف اعتقادات در محیط شبکه های اجتماعی فراوان وجود دارد. ما در آموزهای اسلام داریم که تقوا به این معنا نیست که حتما بروید در فضای گناه آلود و برای حفظ ایمانتان تلاش کنید! برخی مراجع اصلا زندگی در برخی کشورها را با این عنوان که «دارالکفر» یا «دارالحرب» هستند، دارای اشکال دانستند، چرا که زمینه گناه در آنها وجود دارد. بنابر این برخی نمی توانند بگویند، مثلا ما برای تفریح به کشورهای خارجی سفر می کنیم!

با توجه به اینکه در فیس بوک موارد ممنوعه و غیر ممنوعه در هم تنیده شده است و امکان تفکیک مصادیق مجرمانه و غیر مجرمانه وجود ندارد، رابطه به همین شکل است.

یکی از دلایل عم امکان تفکیک مصادیق و محتواهای مجرمانه از غیر مجرمانه این است که ، فیلترینگ در ایران بر اساس url و آدرس است و هوشمند نیست. عدم هوشمندی فیلترینگ در ایران این اجازه را نمی دهد که ما بتوانیم محتوای بد و مجرمانه و غیراخلاقی را از غیرش که شاید هم محتوای مناسبی باشد، جدا بکنیم و طبیعتا همین یک مورد کافی است تا این فضا را در اختیار عموم قرار ندهیم.

شبکه اجتماعی فیس بوک، در همه حوزه ها، فضای مصادیق مجرمانه را فراهم می آورد. در همه بخشها؛ در حوزه های اخلاقی فیس بوک پر است از محتواهایی که عفت زدایی و حیا زدایی را ترویج می کنند. در حوزه های سیاسی هم به همین شکل؛ بسیاری از گروهها و جریانهای سیاسی معارض انقلاب اسلامی که فعالیتشان غیرقانونی است به راحتی در فیس بوک فعالیت می کنند. در حوزه امنیتی یکی از نمودهایش فتنه ۸۸ بود. در حوزه دین؛ هتک حرمتها و بی احترامی هایی که به مذاهب می شود. درکل همه گروههایی که یک نوع فعالیت انحرافی دارند، در فیس بوک محتواهای مجرمانه شان را انتشار می دهند. جریان های تکفیری و سلفی ها و منافقین از این دسته اند.

نکته دیگری که خاص ایران است، تساهل و تسامحی است که مدیران فیس بوک در مورد ایران به خرج می دهند. یکی از قواعدی که خود فیس بوک آن را نقض می کند، قراردادی است که شما در ابتدای عضویت در این شبکه اجتماعی امضا می کنید؛ مثلا در این قرار داد، نشر پورنو گرافی و محتوای پورنو مخصوصا در مورد کودکان ممنوع است، اما فیس بوک با انتشار آنها مقابله نمی کند.

یا تروریسم؛ کشتن آدم های عادی که در سراسر دنیا یک امر محکومی است، توسط فیس بوک تبلیغ می شود. گروههای تروریستی مثل جیش العدل و داعشو القاعده و … به شکل رسمی در فیس بوک شبکه دارند. گروههای تجزیه طلبانه در فیس بوک شبکه دارند. منافقین و دیگر گروهها در فیس بوک شبکه دارند و جالب این است که از این طریق گزارش فعالیت‌هایشان را ارائه می دهند و عضو گیری می کنند ولی فیس بوک به خاطر برخی منافع مشترکش با اینها، ایران را از قواعدی که خودش، خودش را به آنها ملزم کرده هم مستثنی کرده است.

البته مشکلات فنی داخلی هم مزید برعلت است. اگر ما بتوانیم شرایط را برای برخی ارتباطات سالم آماده کنیم و توسعه اینترنت سالم را گسترش بدهیم، موضوع فیلترینگ راحت تر حل می شود. شاید فیلترینگ برای کوتاه مدت مناسب باشد اما برای آینده، ما باید به فکر سازماندهی زیرساخت های اینترنت باشیم، البته در شرایط فعلی به دلیل نداشتن ابزار کنترل، نباید اجازه داد عموم مردم با این گروهها و افکار منحرف و مصادیق مجرمانه سازماندهی شده برخورد داشته باشند و نباید مردم را برای رفتن به سمت جرم تشویق کنیم.

مسوولین تصور نکنند که توسعه اینترنت بدون داشتن ابزار کنترل خطرناک نیست. بعلاوه هرکس هم سعی کند وظیه اش را درست انجام دهد و دقیقا وظیفه خودش را انجام دهد. مثلا وزیر خارجه اگر می خواهد از طریق اینترنت با اعضای شبکه های اجتماعی ارتباط بگیرد و گزارش انتقال بدهد، ابتدا زیرساخت های سایت وزارت خارجه را برای گسترش این ارتباط آماده کند. یا مثلا وزیر ارشاد وظیفه اش شاید اظهار نظر در رابطه با رفع فیلترینگ فیس بوک نباشد، بلکه باید در رابطه با اینترنت کار فرهنگی دقیق انجام دهد.

خبرنامه دانشجویان ایران: یادداشت شفاهی محمد صالح مفتاح


دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*