بایگانی ماهانه ‌

آقای میر یزید! لعنت خدا بر تو باد

سه‌شنبه 29 دسامبر 2009

اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله

اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله

آقای موسوی!
سلامت نمی‌کنم که سلام دعاست و من دیگر نمی‌خواهم که لحظه‌ای شادی و سلامت در زندگی‌ت باشد! اصلاً نمی‌خواهم لحظه‌ای عمرت به دنیا باشد. نه این‌که فقط برای تو بخواهم؛ نه برای خودم هم می‌خواهم که کاش زمین دهان بگشاید و مرا هم در خود فرو ببرد که چنین شرمنده خدا و پیامبر و اهل‌بیت نباشم که من زنده باشم و این‌چنین اسلام و ارزش‌های انسانی به سخره و هتاکی گرفته نشود.

خدایا ما را ببخش که زودتر از این در دهان این انسان‌های شبه انسان نزدیم. خدایا ما را ببخش که در برابر ظلم کوتاه آمدیم و هتاک‌ها جری‌تر شدند. خدایا ما را ببخش که احکام تو را بر اینان جاری نکردیم. خدایا مارا ببخش که اجازه دادیم حق مظلومان توسط این نامردمان نقض شود و اقدامی علیه‌شان نکردیم…

حرمت عاشورا را هم شکستید. حرمت امام حسین را هم نگاه نداشتید. عزاداران حسین‌بن‌علی را سنگ‌باران کردید و باز هم در چهره حق به خود می‌گیرید؟ کدام ارزش اسلامی و انسانی نبود که لجن مال شما و یاران‌تان نشد؟ شما خواستید خدا را هم حذف کنید که نشد: یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره ولو کره المشرکین: خواستند نور خدا را با دهان‌های‌شان خاموش کنند، اما خدا خود حافظ و تمام‌کننده‌ی نور است، هرچند که کافران آن را نپسندند.

یادتان هست که پاره‌کردن عکس امام خمینی را به گردن مخالفان خود انداختید و خود را از آن مبرا دانستید؟ همان روز داد زدیم که واقعاً یاران خود را نمی‌بینید که چگونه هر روز در وبلاگ‌ها و سایت‌ها و شعارها راه و اندیشه و شخصیت امام را وهن می‌کنند و شما انگار صم و بکم و عمی نظاره‌گر بودید و فقط شک می‌کردید و مشکوک می‌دانستید!

دیدید که دیروز پیروان شما نه فقط عکس خمینی را پاره کردند که همه‌چیزشان عکس ِ خمینی شده بود. دیدید که پارچه‌نوشته‌هایی که نام حسین بر آن بود را چگونه به آتش و تیغ پاره کرده و به آتش می‌کشیدند؟ دیدید که باز هم بانک و ساختمان‌های دولتی و خصوصی را به آتش کشیدند؟ به کیوسک تلفن، صندوق صدقات و تابلو نام خیابان هم رحم نکردند! باز هم بگوئید که ما نبودیم! خدا بر عذاب‌تان بیفزاید و آتشی بس عظیم روزگارتان را به آتش بکشد که نه رحم بر مردم می‌کنید و نه بر ارزش‌های الهی!

آقای میر یزید!
بدانید که نه من و نه هیچ‌کدام از کسانی که حسینی و علوی و مهدوی می‌اندیشیم، دیگر با تو کاری نداریم و آنچه مطالبه می‌کنیم برخورد قاطع با تو و حامیان توست. باید به بدترین شیوه با شما برخورد شود. شما لیاقت مماشات حکومت را ندارید.

آقای میر یزید! لعنت خدا بر تو باد! نامت هرچه می‌خواهد باشد؛ حتی حسین هم که باشی، چه صدام حسین، چه باراک حسین و چه شاه حسین اردنی؛ بدان که چون با حسین مخالفی یزید هستی!
از این پس مخاطب شما نیستید که حکومت است! تو ارزش سخن گفتن هم نداری! آقای آملی لاریجانی ما چشم امید‌مان به شماست که فارغ از هو و جنجال سیاست‌مداران حرفه‌ای به تکلیف شرعی و قانونی‌تان عمل کنید و هرکس را در هر مقامی که هست، به دلیل تخطی از قانون محاکمه کنید. ما هیچ از شما نمی‌خواهیم جز اجرای قانون بر قانون‌شکنان.

«مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود می‏تند

چون تو خفاشان بسی بینند خواب
کاین جهان ماند یتیم از آفتاب

کی شود دریا زپوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس

در شب مهتاب مه را بر سماک
از سگان و عوعو ایشان چه باک»